بسم الله الرّحمن الرّحيم
“فرازهائی از سخنان رسول اکرم
محمّد مصطفی (ص)”
گردآورنده ومترجم : آقای ابولقاسم پاینده | تأليف و بازنگرى: پروین فرجادی
سخنانی که باحکمت همدوش وبا عصمت هم آغوش وبا تأئید قرین وبا توفیق همنشین است.
فهرست مطالب:
بزرگى منزلت محمد مصطفى (ص) نزد خداوند
سخنانی ازخواجه عبدالله انصاری دربارۀ آن بزرگوار: درمقام بزرگى منزلت محمّد مصطفى (ص) نزد خداوند، و خلعتى از خلعتهاى كرامت كه خداوند به وى داد، گفته شده: خداوند براى او واسطه را ازميان برداشت وحكم او را با حكم خود برابركرد، تا آنكه رضا به قضاى الهى سبب يقين خدا پرستان، و رضا به حكم او سبب ايمان مؤمنان است، تا جهانيان بدانند كه اطاعت از رسول، اطاعت ازحق تعالى است، فعل رسول وحّى حق و بيان رسول راه حق وعمل رسول حجّت حق، وشريعت رسول ملت حق، وحكم رسول دين حق، ومتابعت رسول دوستى حق، وحق فرمود:
“بندگان من، اگر خواهيد شما را بدوستى خود راه دهم و به بندگى بپسندم بر پى رسول ما رويد و كمر متابعت او را برميان بنديد وحكم ما را بى معارضت بجان و دل قبول كنيد و تن فرا داده و دل سپرده وگردن نهاده و خويشتن را تسليم آن حكم كنيد و هيچ تنگى و حَرَجى بخود راه ندهيد، نميدانيد كه همۀ كارها در پى ما بستند و اين دو سراى دركوى ما پيوستند”؟
زهى رُتبت و دولت، زهى كرامت و فضيلت، كرا بوده از عهد آدم تا امروز چنين فضل تمام و كار بنظام. به عزّت آسمانى و به فر خدائى و ركن دولت شرع او در اين گيتى عامر و حكم وى عالى و نواى وى مُستولى، و در آن گيتى آواى وى متعالى، در دل هرمؤمن از وى چراغى، برهر زبان ا ز وى نامى، درهر دل از وى نوائى و در هر سر از وى آوائى و درهرجان وی را جائى…
ار تو پندارى ترا لطف خدائى نيست، هست بر سر خوبان عالم پادشاهى نيست، هست
و دربارۀ آيات قرآن كه به رسالت او وحى شده گفته شده: اين آيات اظهار عزّت قرآن و نشر كلام خداى جهان است، كلامى كه دلهاى عارفان را شفاست، اَسرار آشنايان را ضياست و جانهاى دوسنان را غذاست، درد درماندگان را دواست، كلامى كه جانها را تذكِرَت است و دلها را عُدت، امروز وسيلت و فردا ذخيرت. محمّد مصطفى (ص) فرمود: هركس بايد نخست بقرآن راه جويد تا قرآن او را بر راه دارد كه قرآن راهجويان را رهبراست و يارخواهان را ياور، مؤمن كه راه جويد، قرآن او را براه صدق وحق ميراند و بيگانه كه راه جوى نيست لاجرم قرآن او را راهبر نِه ! و ديگر آنكه خداوند محمّد مصطفى(ص) را به آداب صحبت آراسته كرد، كه هركه آراستۀ ادب نباشد، شايسۀ صحبت نبود و آداب صحبت برسه گونه است: يكى صحبت باحق است به ادب موافقت، دوم صحبت با خلق است به ادب مناصحت، سوم صحبت با نفس است به ادب مخالفت، وهر كه پروردۀ اين آداب نيست، ويرا با راه حق هيچ كار نيست و در درگاه پروردگار او را قدر و شأن نيست! ولاجرم محمّد مصطفى(ص) كه به اين آداب آراسته شد، شب معراج آن مقام يافت و باخلق خدا آداب صحبت نگهداشت تا درحق او فرمود:
اى محمّد تو داراى خلق عظيم هستى، و اصول آداب صحبت درمعاملت با حق آنست كه درهركارى علم بكار دارى و شريعت را بزرگ شمارى و ازجاى تهّمت و گمان برخيزى و در پرستش خداوند از وسوسه و كاهلى دور باشى و خدارا به غفلت نام نبرى و دين را ببازى ندارى و درگفتار و رفتار وكردار و ديدار، خلوص كار فرمائى و هرگز ازخود راضى نباشى و درهرحال توبه بر خود واجب دانى.
امّا اصول آداب صحبت باخلق آنست كه هيچ گاه نصيحت كردن و شفقت نمودن ازهيچ مسلمان بازنگيرى، انصاف همه از خود بخواهى و بطريق ايثار و مواسات و حُسن ُخلق رفتار كنى و از خلاف و معارضۀ دیگران و دروغگو گفتن ايشان پرهيز كنى و ايشان را سحن دُرشت و پاسخ نا هنجار نگوئى. هركه شفقت و مهربانى از مسلمانى بازگيرد و به همّت او را يارى ندهد و نصيحت نكند، سعى درخون او ميكند وناچار بدين نامهربانى مأخوذ گردد و كمترين عقوبت و كيفر او اين است كه آنچه از مريدان و دیگران بازگيرد، هرگز از آنها برخوردار نشود.
خداوند فرموده:
مگر نديدى كه خدا گفتار پاكيزه را به درخت پاكيزه اى تشبيه كرده است كه ريشۀ آن ثابت و شاخه اش درآسمان است، به ارادۀ پروردگار هرزمان ميوه ميدهد، خداوند براى مردم مثلها ميزند تا پند گيرند. ( ۲۵-۲۴: ۱۴)
آن عارف بزرگ، درتفسير ادبى وعرفانى اين آيات فرموده: سخن پاك و گفت راست كه از ذهن مؤمن بيرون آيد همچون درخت پاك بر ُتربت پاك، با آب خوش (عشق)، جز ميوۀ نيكو و شيرين ندهد، تربت پاك نفس بندۀ مؤمن است و درخت پاك درخت معرفت است، ميوۀ شيرين كلمۀ توحيد است. همانگونه كه درخت ريشه بر زمين فرو َبرَد ، معرفت و ايمان هم در دل مؤمن ريشه دواند و آن چنانكه شاخه برهوا ميوه آرد درخت معرفت توحيد هم ايمان به زبان، وعمل به اركان دارد، وهردو بالا روند ــ كه فرمود: همانگونه كه قوام درخت به ريشه و شاخه است، درخت ايمان هم به سه چيز بركمال است: اقرار به زبان، تصديق به جنان، و عمل به اركان!
كه اين حديث از پيغمبر است. خدايا عنايت تو به سنگ رسيد، سنگ بارگرفت، سنگ درخت روياند، درخت ميوه برگرفت، چه درختى كه بارش همه شادى، مزه اش همه اُنس و بويش همه آزادى! درختى كه ريشۀ آن در زمين وفا، شاخ آن برهواى رضا، ميوۀ آن معرفت و صفا، حاصل آن ديدار و ِلقا ــ همان درخت كه خداوند ايمان مؤمنان را بدان مثل زد، درختى است بهشتى كه ميوۀ آن هرگز بريده نگردد و به سر نيايد ــ چنانكه دلهاى اهل عرفان ازميوه هاى ايمان هرگز بريده نشود و دلهاى اهل حقيقت از آن ميوه ها هيچگاه منصرف و منقطع نگردد، و اين ميوه ها هميشه ودرهمه حال در دسترس آنان است وهرگز ازديده ها دور نشود. وبازدرقسمتی از آیۀ: “۱۰” از سورۀ: “۳۵” خداوند فرموده:
“سخن خوش وپاک به سوی او بالا می رود وکردار نیک آنرا بالا می برد.
مقدمه:
کسانی که درجهان کارهای بزرگ وشگفت انگیز انجام داده اند، سخنان واعمالشان بر بزرگی وتوانائی نفس پاک ایشان شاهدی صادق است، از این میان آنها که سخنان واعمال بزرگ وحیرت انگیزشان مایۀ بهبود وکمال وصلاح انسانیت شده، درمرحلۀ عظمت ونبوغ درصف اوّل جای دارند واز سایر بزرگان جهان ممتازند، اینان درمیان فرزندان انسان، مانند خورشید درمیان ستارگانند که با حرارت ونور ونیروی خدا دادی خود، (به اذن او) زندگی ونظم معنوی جهان را از زوال وآشفتگی حفظ می کنند، و رفتار وگفتارشان برای راهنمائی کسان به کمال مطلوب انسانیّت و رها ساختن بی خبران از بند هوای وپای بند شهوت بهترین وسیله است.
درظلمتکدۀ جهان که حقیقت با اوهام وظنون آمیخته وراه از چاه هویدا نیست، و از تصادم امیال، وظایف وقیود، درهرقدم هزاران پیچ وخم وپرتگاه در پیش است، برای فرار از حیرت وگمراهی بناچار دلیل راهی باید جست، و به پرتو او این راه سخت وپرخطر را آسان وبی خطر پیمود، این کار ازهمه کس ساخته نیست، اگر رهروی مشگل وپرخطر باشد محققاً رهبری هزاربار مشگل تر است، طینتی پاک باید وگوهری اصیل وروحی چون کوه استوار، وهمتی چون آسمان بلند، وحوصله ای چون دریا وسیع، و ازهمۀ این ها مهّمتر، دلی باید از شوق لبریز وسری ازعشق پرشور وروحی از پرتو غیب روشن، تا به نیروی شوق ورهنمائی عشق وپرتو غیب، راه از چاه باز شناسد، و از تاریکی نجات یابد، و آنگاه گمشدگان مسالک را از مهالک برهاند وبسر منزل مقصود برساند.
این مقام عالی اوج کمال انسانی است، کسی که بدین مرحله رسید، جهان را با هرچه درآن است زیرپا می گذارد، و از سرمنزل طبیعت تا ِسر حقیقت بالا می رود، وبحقّ می رسد، وآنگاه از مرحلۀ وصول نزول میکند تا دیگران را نیز که در راه طلب از فرط تعب از رفتار باز مانده اند، یا چنان سخت در دام طبیعت افتاده اند، که به اندیشۀ طلب نیافتاده اند، در این مسیر ابدی راهبری ورهنمائی کند. کسی که بدین مقام رسید، رفتارش برای دیگران سرمشق کمال، وگفتارش فضیلت واخلاق است، وسخنانی که ازضمیرپاک او تراوش می کند، برای جانهای سرگشته وحیرت زده که درکار خویش فرو مانده، ودر ظلمات وهم وتردید فرو رفته اند، مانند آب حیات است، که آنها را درجهان معانی زندگی جاودانی می بخشد.
سخن خوب وشایسته آنست که بر دل نفوذ کند وروح را از تاریکی و زشتی وپلیدی برهاند وبه آن اوج دهد، ودر افقی وسیع و با صفا که بنور ایمان روشن است سیر دهد. کسی که ایمان ندارد سخنی چنین مؤثر ونافذ از او بوجود نمی آید، زیرا شخصی که فاقد خصوصیتی است چگونه میتواند آن خصوصیت را به دیگری القا کند، وآنکه یقین ندارد، دیگران را هرگز به یقین نمی رساند، وآنکه کور است ازعصا کشی دیگران ناتوان است، بنابراین تأثیر سخن با ایمان گوینده تناسب مستقیم دارد وهرچه ایمان صاحب سخن استوارتر باشد، نفوذ سخنش بیشتر است.
برای بحث از زیبائی اسلوب ومیزان فصاحت واهمیّت ادبی سخنان “رسول اکرم محمّد مصطفی (ص)” کتابی مفصل یا لااقل مقاله ای بسیار جامع وطولانی لازم است، واما بطور بسیار خلاصه ومختصر دربارۀ سخنان ایشان چنین گفته شده است: سخنانی که شمارۀ حروفش اندک وشمارۀ معانیش بسیار، از تصنع بری واز تکلّف برکنار است، آنجا که تفسیر باید مفصّل وآنجا که اختصار شاید، مختصر است، ازکلمات نا مأنوس و از سخنان مبتذل وبازاری مبّراست، کلماتش با حکمت همدوش وبا عصمت همآغوش و با تأئید قرین و با توفیق همنشین بود، این گفتار را خداوند با محبّت وقبول توأم ساخته بود، ومهمّتر ازهمه، برای متقاعد کردن هرکس با او درحد معلومات خود او سخن میگفت وجزسخن راست دلیل نمیآورد، وغلبه را جز بوسیلۀ حقیقت نمی خواست، سخنان ُخدعه آمیز نمیگفت، عیب جوئی نمیکرد، گوشه نمیزد، در سخن نه کُند بود و نه ُتند، گفتارش نه طولانی بود ونه مبهم، مردم سخنی سودمند تر وشیوا تر و رسا تر و روان تر، وفصیح تر و واضح تر از سخن وی نشنیدند.
او صدائی رسا داشت، امّا سخن آهسته میگفت. می فرمود: خدا بلند گفتن را دوست ندارد. بطوری سخن میگفت تا بمرور درضمیر کسان نفوذ کند وملول نشوند. میفرمود: خدا ملول نشود مگر وقتی شما ملول شوید. کلمات را با تأنی ادا میکرد و در وصف قرآن مجید میفرمود: ریسمان محکم خدا و نور روشن است، ذکر حکیم است وصراط مستقیم. در فضیلت قرائت قرآن میفرمود: آن کسان که درخانه ای فراهم آمده، بقرائت ودقـّت قرآن بخوانند در رحمت خدایند. ضمیر خالی ازقرآن را بخانه ای ویران مانند میکرد، وکسان را ازفراموش کردن قرآن برحذر میداشت. بنزد وی اعتبار کسان بدانستن قرآن بود، واگر کتابت قرآن بعهدۀ کاتبان بود، املاء و تلقین آن همه بعهدۀ وی بود. امیرالؤمنین علی (ع) میفرمود: آیه ای برپیامبر نازل نشد مگر آنکه برای من خواند واملاء کرد وبخط خویش نوشتم. وحالا توجّه کنیم به این پیام رسول اکرم (ص) که فرموده اند:
ای مردم هرچه از من برای شما نقل کردند وموافق قرآن است من گفته ام، وهرچه برای شما نقل کردند ومخالف قرآن است من نگفته ام .
و نیز فرموده: نفس های خود را نکشید، بلکه آنرا مهار کنید .
واکنون با درود فروان بروان پاک پیامبر بزرگ اسلام (ص) گوش جان به پیامهای دل انگیز او می سپاریم.
اللهُمَّ صّل ِعلی مُحمّدٍ وآلهِ مُحمّد.
فرازهائی از سخنان رسول اکرم محمّد مصطفی (ص)
علم وعمل: علم حیات اسلام است وستون ایمان، وهرکه علمی بیاموزد خدا پاداش اورا کامل کند، وهرکه تعلیم گیرد وعمل کند، خدا آنچه نمیداند به او تعلیم دهد. جویای علم میان جاهلان، چون زنده میان مردگان است.
دانش وران (باتقوا) چراغهای زمین وجانشین پیغمبران و وارثان من هستند. دانش آموز که دانش دوست مؤمن است، وبردباری پشتیبان او، وعقل رهبر، وعمل قیّم وُمدارا پدر وملایمت برادر اوست، وصبر امیر سپاه وی یشمار میرود.
دانش را بجوئید اگرچه درچین باشد، زیرا طلب دانش برهرمسلمان واجب است منع علم روا نیست. دانش آموزید وبا دانش وقار وآرامش بیاموزید و نسبت به آموزگار خویش فروتن باسید.
بسا عابد نادان وبسا دانشمند بدکار که هست، بسا کسان که حامل دانشند اما دانا نیستند، هرکه علمش سودش ندهد، جهلش زیانش رساند. ازجاهلان عابد وبدکاران علما حذر کنید. طمع، حکمت از دل دانشوران ببرد.
عالم حقیقی آنست که به علم خود عمل کند، همۀ علمها روز قیامت وبال است مگرعلمی که بدان عمل کرده اند.
علم گنجینه هاست وکلید آن پرسش است، بپرسید تا خدا برشما رحمت آرد، که خدا درکارعلم چهارکس را پاداش دهد: پرسنده وآموزگار، وشنونده وکسی که دوستدار ایشان است. جویای علم، جویای رحمت است.
درکار دانش یارهمدیگر باشید، و دانش خود را ازیکدیگر پوشیده مدارید، که خیانت درعلم بدتر از خیانت درمال است. با استاد وشاگرد خود تواضع کنید.
حکمت گمشدۀ مؤمن است، ازهرکه بشنود وفرا گیرد واهمیت ندهد که از کجا آمده. علمی را که ظاهر نکنند، چون کنجی است که خرج نکنند.
دو چیز عجیب است: سخن حکمت آمیز از سفیه، آنرا بپذیرید، وسخن بد از خردمند، آنرا عفو کنید.
بهترین کارها: بهترین کارها درپیش خدا آنست که بینوائی را سیر کنند، یا قرض اورا بپردازند، یا زحمتی را از او دفع نمایند. بهترین کارها نزد خدا نگهداری زبان است. عافیت را برای دیگران بخواه تا نصیب توشود.
وقتی کسی را که در مال وجمال از شما بیش است می نگرید، به کسی که از شما پست تر است هم نظری بیفکنید.
چهار چیز است که هرکه دارد خدایش برآتش حرام، و از شیطان حراست کند: آنکه بهنگام رغبت، وبهنگام بیم، و وقت شهوت، ودرموقع غضب عنان خویش را از کف نگذارد.
(بمعنی اینکه در این زمانهای یاد شده کنترل نفس خودرا داشته باشد).
پنج چیزرا پیش ازپنج چیزغنیمت شمار: جوانی پیش ازپیری، صحت پیش ازبیماری، وثروت پیش ازنیازمندی، فراغت پیش از اشتغال، وزندگی پیش ازمرگ.
از آنچه مشکوک است درگذر، وآنچه را مشکوک نیست برگیر، زیرا فقدان چیزی را که برای خدا رها کرده ای نخواهی کرد. بسا کسان که در خواهشهای خود فرو روند وروز قیامت نصیبی جز آتش ندارند.
تقوا: محبوب ترین بندگان درپیش خدا با تقواترینشان است، وتقوا مایۀ بزرگی است، بنگر که تو از سرخ پوست و سیاه پوست بهتر نیستی، جز آنکه در پرهیزکاری (حفظ تقوا) از او بهتر باشی.
چنان کار کن که گوئی هیچگاه نخواهی ُمرد، وچنان با تقوا باش که گوئی فردا خواهی ُمرد.
بهشتیان وجهنمیان: هرنعمتی زایل شدنیست جز نعمت بهشتیان، وهرغمی قطع شدنی است جزغم جهنمیان.
مردمی از بهشتیان بسوی گروهی ازجهنمیان نگران شوند وگویند: برای چه بجهنم رفتید؟ بخدا ما بکمک چیزهائی که از شما آموختیم به بهشت درآمدیم. جهنمیان گویند: ما می گفتیم ولی عمل نمیکردیم.
گاه میشود که انسان درنظر مردم کار بهشتیان میکند، اما به حقیقت ازجهنمیان است، وگاه می شود که انسان درنظر مردم کارجهنمیان میکند، وبه حقیقت اهل بهشت است، گاه می شود که انسان مدتی دراز کار بهشتیان می کند پس از آن، کار وی بکار جهنمیان خاتمه می یابد، وگاه می شود انسان مدتی دراز کار جهنمیان می کند، وپس از آن کار وی به کار بهشتیان خاتمه می یابد.
مرگ: وقتی انسان بمیرد دنبالۀ کارهای نیک او بریده شود، جز سه چیز: صدقۀ جاری، ودانشی که کسان ازآن بهره ورشوند، وفرزند درستکاری که برای او دعا کند. پیش از آنکه مرگ فرا رسد توبه کنید، وپیش از آنکه گرفتار شوید، کارهای نیک کنید. وقتی کسی بمیرد ویرا بگذارید و از او بد نگوئید.
ریاکاران: مبادا آثار نیکان درتو نمودار باشد، ونیک نباشی، که دراین صورت با ریاکاران محشور خواهی شد.
بدترین مردم شخص دو روست که با گروهی روئی وبا گروهی روی دیگر دارد. کمال نیکی آنست که درنهان همان کنی که آشکارا کنی. جانب خدا را نگهدار تا همیشه وی را روبرو بینی.
بندۀ مؤمن: بندۀ مؤمن بردشمنان ستم نمیکند، و برای رعایت دوستان مرتکب گناه نمیشود، امانت را تلف نمی کند، حسود وبدگو ولعنت گو نیست، حق را میگوید اگر چه از او شهادت نخواهند، بغضهای بی جا بکار نمی برد، در نماز خاشع است ودر زکات سریع است، درمصیبت موقر، وبهنگام نعمت شاکر است، بُخل او را از کار نیک باز نمی دارد، با مردم آمیزش میکند تا چیز یاد بگیرد، و با آنها گفتگو میکند تا بفهمد. اگر از کار نیک خود خوشحال و از کار بد خود دلگیر می شوی مؤمن هستی.
خداوند هیچیک از کارهای نیک مؤمن را از قلم نمی اندازد، و در دنیا وآخرت به او پاداش میدهد، ولی کافر در دنیا بوسیلۀ کارهای نیک خود روزی می خورد وهمینکه آخرت شد، کار نیکی ندارد که بوسیلۀ آن پاداش یابد.
میهمان: وقتی میهمان برکسان درآید، روزی خودرا همراه می آورد، و وقتی برون رود، با آمرزش گناهان آنها برون رود.
عفو وبخشش: وقتی بر دشمن خود قدرت یافتی، بشکرانۀ قدرت از او درگذر.
ببخش وتنگ مگیر که برتو تنگ گیرند. کسان را رحم کنید، تا بشما رحم کنند، دیگران را ببخشید تا بخشیده شوید. عفو مایۀ عزّت است، عفو کنید، تا خدا شما را عزّت بخشد. بهترین نیکی ها سیرت نیک است.
کینه ها را دور بیاندازید، با یکدیگر دست بدهید تا کینه از دل شما برود. کمال دین خیر خواهی است.
صبر: وقتی دیدید نمی توانید چیزی را تغییر دهید، صبر کنید تا خدا آنرا تغییر دهد. انتظار گشایش که با صبر قرین باشد، عبادت است، وبهترین وسیلۀ وصول به مقصود صبر است.
خداوند کمک را بقدر احتیاج نازل می سازد، وصبر را به اندازۀ بلا می دهد. صبر مایۀ خوشنودیست، صبر نسبت به ایمان چون سر است نسبت به تن.
وعده: وعده دادن چون دین بگردن گرفتن است، وای برآنکه وعده دهد وتخلف کند، وای برآنکه وعده دهد وتخلف کند،وای برآنکه وعده دهد وتخلف کند.
صدقه وزکات: بخورید وبنوشید وصدقه دهید، و بپوشید بی اسراف و تکبُر. هرکارنیکی صدقه است، وهرچه مسلمان برخویش وکسان خویش خرج کند در قبال آن برای او صدقه ای نویسند. غذای خود را به پرهیزکاران بخورانید، ونیکی های خود را دربارۀ مؤمنان انجام دهید.
بامدادخود را با صدقه آغاز کنید زیرا بلا از صدقه میگریزد.
صدقه موجب فزونی مال است، صدقه دهید تا خدا مالتان را زیاد کند. صدقه ای که بخویشان دهند پاداش مکرردارد، و از مرگ بد جلوگیری کند. اموال خود را بوسیله زکات محفوظ دارید.
قرآن: با قرآن مأنوس شوید وآنرا پیشوا و رهبرخویش گیرید، که قرآن گفتار خدای جهانیان است ، که از اوست وبسوی او باز میرود، به (آیات) متشابه آن ایمان داشته باشید، واز مثلهای آن عبرت گیرید.
محبّت اهل بیت: دو چیز سنگین درمیان شما می گذارم: یکی کتاب خداوند که درآن هدایت ونور است، وهرکس بدان چنگ زند وآنرا بگیرد قرین هدایت است، وهرکس آنرا رها کند گمراه می شود. کتاب خدا را بگیرید وبدان چنگ زنید، وخانوادۀ من، دربارۀ خانواده ام خدا را بیاد شما می آورند. ( اللهُمَّ صّل ِعلی مُحمّدٍ وآلهِ مُحمّد.)
روابط با افراد خانواده، خویشان ودیگران: مادر خود، مادر خود، مادر خود را، رعایت کن، وسپس پدر خود را، وپس از آن کسانی را که بتو نزدیکترند.
ثواب نیکی با خویشان را ازهمۀ کارهای نیک زودتر می دهند. خداوند شما را در بارۀ مادرانتان سه بار سفارش می کند، وخداوند شما را در بارۀ پدرانتان سفارش می کند، خشنودی خدا درخشنودی پدر ومادر است، ودلگیری وی در دل گیری آنهاست.
خداوند شما را دربارۀ نزدیکانتان به ترتیب سفارش می کند. خویشاوندی رشته ای از طرف خداوند است، هرکه آنرا پیوند دهد، خدا با او پیوند کند، وهرکه آنرا ببُرد، خدا از او ببُرد.
بدترین مردم آنکس است که برخانوادۀ خود سخت گیرد. باخویشان دوستی کنید. صدقۀ بموقع وکار نیک ونیکوکاری درحق پدر ومادر وپیوستگی خویشاوندی یدبختی را بخوشبختی مبدل کند.
خداوند دوست دارد که درمیان فرزندان خود حتی در بوسیدن آنها به عدالت رفتار کنید. با پدران خویش نیکی کنید، تا فرزندانتان با شما نیکی کنند.
برادر خود را یاری کن، چه ستمگر باشد، چه ستم دیده، اگر ستمگر است، او را از ستم باز دار، واگر ستم دیده است، او را یاری کن. هرکه از روش وکار دیگری راضی باشد، مثل اوست.
هرکس برادرش به عذر خواهی پیش وی آید، باید عذر وی را حق باشد یا باطل بپذیرد. هریک ازشما آئینۀ برادر خویش است، وقتی عیبی دید، باید بزداید.
خداوند شما را دربارۀ زنان به نیکی سفارش می کند، زیرا زنها، خواهران، مادران ودختران وخاله های، (وعمه های) شما هستند.
بزرگ مردان زنان را گرامی شمارند، وفرومایگان زنان را خوار دارند. بهترین شما کسانی هستند که برای زنانشان بهترند.
وقتی مرد به زن خود بنگرد، وزنش بدو بنگرد، خداوند بدیدۀ رحمت برآنها می نگرد.
نسبت به زنان مردم عفیف باشید، تا زنانتان عفیف مانند.
آنچه برای خود میخواهی برای مردم بخواه، تا مؤمن باشی وباهمسایکان نیکی کن تا مسلمان باشی.
خداوند روز رستاخیز گوید: آدمیزاد! بیمار شدم مرا عیادت نکردی، گوید خدایا چگونه ترا که پروردگار جهانیانی عیادت کنم؟ گوید مگرنمیدانی که فلان بندۀ من بیمار بود، واورا عیادت نکردی، مگر نمیدانی که اگر اورا عیادت میکردی مرا پیش او می یافتی؟! آدمیزاد! من ازتو غذا خواستم، به من ندادی!
گوید: پروردگارا! چگونه ترا که پروردگار جهانیانی غذا دهم؟ گوید: مگر نمیدانی که فلان بندۀ من از تو غذا خواست، و به او ندادی!، مگر نمیدانی که اگر او را غذا می دادی، اکنون پاداش آنرا پیش من می یافتی؟!
آدمیزاد! از تو آب خواستم، به من ندادی! گوید: چگونه ترا که پروردگار جهانیانی آب دهم؟ گوید: فلان بندۀ من از تو آب خواست، به او ندادی! اگر به او آب داده بودی، اکنون پاداش آنرا پیش روی می یافتی؟!
رد امانت: اگر می خواهید خدا وپیغمبر شما را دوست بدارند، وقتی امانتی بشما سپردند، رد کنید، وهمین که سخن می گوئید، راست گوئید، وبا همسایگان خود به نیکی رفتار کنید.
حسد: حسد نیکی را می خورد چنانکه آتش هیزم را.
محبوب ترین بندگان: محبوب ترین بندگان کسی است که با بندگان او مهربان تر است. محبوب ترین بندگان خدا به نزد وی کسی است که کار نیک را محبوب او ساخته، ومیل انجام آنرا در دلش انداخته.
“لا الهَ الا الله “: خداوند هرکس را که بگوید: “لا الهَ الا الله ” و از این سخن جز خدا منظوری نداشته باشد، به جهنم حرام کرده.
لغزش: من از طرف خدا تعهد میکنم که عاقلی نلغزد مگر آنکه خدا او را بلند کند، پس از آن نلغزد مگر او را بلند کند، تا سر انجام به بهشت برد.
جهاد: بهترین عمل مؤمن جهاد در راه خداست. اوج مسلمانی جهاد در راه خداست، که جز مسلمانان برجسته بدان نرسند.
روزی: بنده اگر در آخرت دل بسته باشد، خداوند دارائی او را بقدر کفایت کند، وثروتش را درقلبش قرار دهد وپیوسته بی نیاز باشد، واگر به دنیا دل بسته باشد، خداوند دارائی اورا فراوان کند، وفقر را روبرویش قرار دهد، وپیوسته فقیر باشد. نیکی روزی را بیافزاید، وبنده به وسیلۀ گناهی که مرتکب شود از روزی محروم ماند.
گناه وتوبه: گناه دانا یک گناه، وگناه نادان دو گناه است. گناه برای غیرگنهکار نیز شوم است، اگر او را غیبت کند، گنهکار شود، واگر بدان رضا دهد شریک وی باشد. کفارۀ کسی که غیبت او کرده ای، اینست که برای او آمرزش خواهی، هر دردی دوائی دارد، ودوای گناهان آمرزش خواستن است.
بنده وقتی گناهی کند، نقطۀ سیاهی در دل او پدید می آید، اگر ازگناه دل برکند وبخشش خواست وتوبه کرد، دلش صاف می شود، واگر گناهی دیگر کرد، نقطۀ سیاه افزون می شود تا دل را فرا گیرد، واین چیرگی گناه است،
که خداوند فرمود: نه! بلکه گناهشان بر دلهایشان چیره شد. خوی نیک گناهان را محو می کند، وخوی بد اعمال را فاسد می کند.
نیت وعمل: خداوند نیکی ها وبدی ها وچیزهائی را که میان آنهاست رقم زده، هرکس تصمیم به کار نیکی گیرد وانجام ندهد، برای او یک نیکی کامل حساب کند، واگر تصمیم گیرد وانجام دهد، خداوند ده نیکی تا هفصد برابر و بیشتر حساب کند، واگر کار بدی را قصد کند و انجام ندهد، خداوند آن را نیکی کامل حساب کند، و اگر قصد کند وانجام دهد، خداوند فقط یک بدی حساب کند، بنابراین هرکه در پیشگاه خدا هلاک شود سزوار هلاک است.
ایمان: سه چیز از لوازم ایمان است، آنکه وقتی( انسان) خشمگین شد، خشمش وی را بکار ناحق وا ندارد، وآنکه وقتی راضی شد رضایش اورا از حق دور نسازد، و آنکه وقتی قدرت داشت بدانچه حق ندارد دست نزند.
ایمان شما چون لباسی که به تن دارید کهنه می شود، از خدا بخواهید که ایمان را در دل شما تازه کند.
حیا وایمان قرین یکدیگرند، وقتی یکی را گرفتند دیگری همراه آن میرود. ایمان وعمل قرین یکدیگرند، وهیچیک از آندو بدون دیگری درست نیست..
بهترین ایمان آنست که مردم از دست وزبان تو در امان باشند، وبهترین اسلام آنست که مردم از دست وزبان تو سلامت مانند، ِالقای خیر از خاموشی بهتر و خاموشی از ِالقای شر برتر است.
اصلاح زبان: خدا رحمت کند کسی را که زبان خود را اصلاح کند.
بروز رستاخیز گناه آنکس از همۀ مردم بیشتر است که بیشتر از همه گفتگوی بیهوده کرده باشد. روز قیامت موقعیت آن کس ازهمه بدتر است که از زبانش ترسند، یا ازشرش بیم کنند.
بدگوئی وبد زبانی ازصفات اسلام نیست، خدا رحمت کند آنکس را که زبان خود را حفظ کند، و روزگار خود را بشناسد و روش او راست باشد، و ازهمۀ مردم اسلام آن کس بهتر است که اخلاقش نیک تر باشد، خداوند این دین را خاص خود کرده است، با دین شما جز بخشش وخوش خلقی سازگار نیست، دین خود را با این دو صفت آرایش دهید. بدخوئی شوم است وبدترین شما بد خوترین شماست. خداوند بدگو وبد زبان را دشمن دارد.
تواضع: تواضع مایۀ رفعت است، تواضع کنید، تا خدا شما را رفعت دهد. خود پسندی وغرورعبادت هفتاد ساله را نا بود میکند. خداوند که درد را آفرید درمان را هم آفرید، پس دردهای خویش را درمان کنید.
آنچه خدا دوست دارد وآنچه دوست ندارد: خداوند یاری کردن کسان را که کمک می جویند دوست دارد. آنکه به کار نیک فرمان دهد، مانند آنست که آنرا انجام میدهد.
حیا سراسر نیکی است، حیا مایۀ زینت است، خداوند با حیا وپرده پوش است، وحیا وپرده پوشی را دوست دارد، وبوسیلۀ آن چیزها میدهد که به وسیلۀ خشونت نمی دهد. تأنی از الله است وشتاب از شیطان.
خداوند شخص آسان گیر آزاده را دوست دارد.
خداوند وقتی نعمتی به بنده ای دهد دوست دارد اثر نعمت بر او دیده شود، و تظاهر به تنگدستی را دوست ندارد، وشخص با حیای عفیف را که از محرمات دوری میگزیند دوست دارد.
خداوند زیباست وزیبائی را دوست دارد. بخشنده است وبخشش را دوست دارد. پاک است وپاکیزگی را دوست دارد، واخلاق عالی را دوست دارد، و اخلاق پست را دوست ندارد.
اسلام پاکیزه است شما نیز پاکیزه باشید، زیرا بجز پاکیزگان کسی به بهشت نمی رود. خداوند کثافت وژولیدگی را دوست ندارد.
دندانها را تمیز کنید، زیرا مایۀ نظافت است ونظافت باعث ایمان، وایمان با صاحب خود در بهشت است.
خداوند خشبوست، وبوی خوش را دوست دارد. خداوند بزرگوار است، وبزرگواری را دوست دارد.
خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری می کند، آن را کامل کند.
یقین و تردید: خداوند به حکمت و فضل خویش آسایش وشادی را دریقین ورضا قرار داده، وغم واندوه را در تردید وغضب ودیعه نهاده است.
هدیه دادن: هدیه بیکدیگر بدهید تا رشتۀ محبتتان استوار شود، زیرا هدیه محبّت را بیافزاید و کینه وکدورت را از میان ببرد. به آن کس که هدیه بتو نمی دهد هدیه بده.
حلال وحرام: حلال آنست که خداوند درقرآن حلال کرده باشد، وحرام آنست که خداوند درقرآن حرام کرده باشد، وهرچه را مسکوت گذاشته مورد گذشت است. پیوسته پیرو کتاب خدا باشید.
بهترین وبدترین: بهترین مردم کسی است که برای مردم سودمند تر باشد، بهترین شما آن کس است که دیدار او، خدا را بیاد شما آورد و سخنانش دانش شما را بیافزاید، ورفتارش شما را به آخرت راغب سازد.
بهترین کارها آنست که به اعتدال نزدیکتر است. راهی میان افراط وتفریط است، وبهترین کارها میانه روی است.
بهترین یاران کسی است که وقتی خدا را یاد کردی ترا کمک کند، و وقتی یاد خدا را فراموش کردی اورا بیاد تو آورد.
بهترین مردم کسانی هستند که قرآن بهتر خوانند، و درکار دین داناتر باشند، و ازخدا بیشتر ترسند، وبه نیکی بیشتر امرکنند، واز بدی بیشتر جلوگیری کنند، وبا خویشان بیشتر نزدیک شوند.
بهترین ازدواج ها آنست که آسان تر انجام گیرد.
بهترین شما کسی است که خدا کمکش کرده وبر خویشتن تسلط یافته است.
بهترین شما کسی است که قرآن را تعلیم دهد وتعلیم گیرد.
بهترین شما کسی است که آخرت خود را برای دنیا از دست ندهد، و دنیای خود را برای آخرت از دست نگذارد، وسربار مردم نباشد.
بهترین شما کسی است که بخیرش امید توان داشت و از شرش امان توان یافت، وبدترین شما کسی است که بخیرش امید واز شرش امان نیست.
ملایمت وخشونت: ملایمت مایۀ میمنت است، وخشونت مایۀ شئامت، وهمینکه خدا برای بنده ای خوبی خواهد او را با ملایمت قرین کند، زیرا ملایمت درهرچه باشد آنرا زینت دهد، وخشونت درهرچه باشد آنرا خوار کند.
خداوند به من فرمان داده بامردم به مُدارا رفتار کنم، همچنان که مرا به ادای واجبات مأمور ساخته است.
خداوند ملایمت را درهمه چیز دوست دارد.
یاد وذکر خدا: آنکه درمیان غافلان یاد خدا کند، چنان است که در میان فراریان جنگ ثبات ورزد. آنکه درمیان غافلان یاد خدا کند، چون چراغ درخانۀ تاریک است، وآنکه درمیان غافلان یاد خدا کند، چون درخت سبز است، در میان درختانی که از سرما برگریزان کرده اند، وآنکه درمیان غافلان یاد خدا کند، خدا جابگاهش را دربهشت به او بنمایاند، وآنکه درمیان غافلان یاد خدا کند، خدا بشمارۀ هر زباندار وگُنگ اورا بیامرزد.
یاد خدا شفای دلهاست نشان محبت خدا علاقه به ذکر خداست، ونشان دشمنی خدا، بی علاقگی به ذکر خدای عزّ وجّل است.
اساس حکمت: اساس حکمت خداشناسی است. اساس حکمت ترس از خداست. خدا رحمت کند دیده ای را که از ترس خدا بگرید، و رحمت کند دیده ای را که در راه خدا بیدار ماند.
از ترس خدا غافل مباش که سرچشمۀ نیکی هاست.
خدای والا فرماید: بعزت وجلالم قسم که یک بنده را دو امنیّت و دو ترس با هم ندهم، اگر در دنیا از من ایمن است، در روزی که بندگانم را فراهم کنم، اورا بترسانم، واگر در دنیا از من بترسد، روزیکه بندگانم را فراهم کنم، ایمنش کنم.
اساس دین: اساس دین، تقواست. اساس دین، خیرخواهی برای خدا، ودین خدا، وپیغمبر خد،ا وکتاب خدا، وپیشوایان مسلمانان، وهمۀ مسلمانان است. اساس دین، مداراست، ونیکوکاران دنیا، نیک بختان آخرتند.
خدا رحمت کند کسی را که کسب حلال کند، و به اعتدال خرج نماید، ومازاد آنرا برای روز تنگ دستی وحاجت ازپیش فزستد. ( بمعنی اینکه در راه خدا کمک کند.)
خدا رحمت کند: خدا رحمت کند کسی را که سخنی ازما بشنود وحفظ کند وبه کسی که بهتر از او حفظ تواند کرد برساند.
خدا رحمت کند کسی را که هنگام فروش آسان گیرباشد وهنگام خرید آسان گیر، وهنگام پرداخت آسان گیر، وهنگام طلب آسان گیر. خداوند رحیمان را رحم میکند.
مدارا: مدارا قرین برکت است، وهرکه از خدا بی بهره باشد از خوبی بی بهره است. راهنما به نیکی چون نیکوکار است.
رؤیا- خواب: رؤیا سه نوع است: مژدۀ خدا، وحدیث نفس وتهدید شیطان. وقتی یکی از شما خواب خوبی دید، اگر خواهد برای کسان نقل کند، و اگر خواب بدی دید برای هیچکس نقل نکند، برخیزد ونماز گزارد.
پیشوایان گمراه: بیش ازهرحیز بر اُمت خود از پیشوای گمراه بیم دارم. پیشوایانی یر شما منصوب خواهند شد، که روزیهای شما بخورند، وبا شما سخن کنند ودروغ گویند، وعمل کنند وبد کنند، واز شما راضی نشوند تا کار زشتشان را نیکو شمارید، ودروغشان را راست بحساب آرید. اگر بحق رضا دادند مطابق آن با ایشان رفتار کنید، اما اگر از حق تجاوز کردند، هرکه در این راه کشته شود شهید است.
روزگاری به مردم رُخ نماید که مرد میان بی عرضگی ونا درستی مجبور به انتخاب شود، هرکه در آن روزگار باشد، باید بی عرضگی را برنادرستی ترجیح دهد.
عیادت بیمار: کسی که بیماری را عیادت کند تا وقتی که برگردد در راه بهشت قدم زده. از آنکه ترا عیادت نمی کند عیادت کن.
سخاوتمند وبخیل: سخاوتمند بخدا نزدیک، وبمردم نزدیک، وبه بهشت نزدیک، واز جهنم دور است، وبخیل از خدا دور، واز مردم دور، واز بهشت دور، وبه جهنم نزدیکست. نادان سخاوتمند نزد خدا از عالم بخیل محبوب تر است.
سخاوت درختی از درختهای بهشت است، که شاخه های آن در دنیا آویخته است، هرکه شاخه ای از آن بگیرد، همان شاخه وی را سوی بهشت کشاند، وبُخل درختی از درختهای جهنم است، که شاخه های آن در دنیا آویخته است، وهرکه شاخه ای از آن بگیرد، همان شاخه اورا بسوی جهنم کشاند.
سخاوتمند به سبب خوش گمانی بخدا سخاوت می کند، و بخیل بعلت بدگمانی بخدا بُخل میورزد.
سعادت کامل: سعادت کامل عمر دراز در خدمت خداست. آرامش غنیمتیست وترک آن خسارتیست.
سلام : سلام بدلخواه است وجواب آن واجب است. (سلام سفارش خداست) ، سلام نامی ازنامهای خداست که آنرا در زمین نهاده است، درسلام میان خودتان پیشی گیرید، زیرا شخص مسلمان وقتی به قومی گذر کند و بر آنها سلام کند، وجوابش دهند، وی را برآنها فزونی مرتبت است، که سلام را بیادشان آورده است، واگر جوابش دهند، کسی که از آنها پاکتر و پاکیزه تر است جوابش دهد. (سلام بمعنی صلح، آرامش وامنیت، وشاد باشی است از طرف خدا، بنده را.)
عبادت وخلوص: خداوند والا فرماید: آدمیزاد وقت خود را صرف عبادت من کن، تا سینۀ تورا از بی نیازی پُر کنم، وفقر را از تو دور سازم، واگر چنین نکنی، تورا سخت به دنیا مشغول سازم وفقر را از تو دور نکنم.
خداوند ازعبادت ها جز آنچه خاص او باشد وبخاطر او انجام گیرد نمی پذیرذ. خداوند رحمان فرماید: محبوبترین عبادتی که بنده برای من تواند کرد، خلوص است.
خداوند احد فرماید: من عمل کسی را که با من شریک قرار دهد خوب تقسیم می کنم، هرکه چیزی را با من شریک کند، عمل او ازکم یا زیاد متعلق یه شریک است، ومن از آن بی نیازم.
عمل نهان بهتر از عمل عیان است، اما عمل عیان برای آنکه خواهد سرمشق کسان شود بهتر است. (مقصود عمل نیکوست.)
پرستش وستایش خدای عزّوجّل: خدا را چنان پرستش کن که گوئی اورا می بینی، و اگر تو او را نمی بینی، او ترا می بیند.
خدا را ستایش کنید تا شما را بیامرزد. خداوند به جوان عابد برفرشتگان مباهات می کند، ومی گوید: بندۀ مرا بنگرید که بخاطر من از تمایلات خود چشم پوشیده است.
وضو کلید نماز است، ونماز کلید بهشت. نماز نور مؤمن است، نماز ستون دین است، از سجده غافل مشو که هر سجده ای که برای خدا کنی، خداوند یکدرجه ترا بالا برد وگناهی از تو محو کند.
روزه دار از آن هنگام که صبح می کند تا به شب در رود، مادام که غیبت نکند، در عبادت است، وهمینکه غیبت کرد، روزۀ او پاره می شود. بسا کسان که غذا خورند وشکر کنند وپاداششان از روزه دار صابر بیشتر است.
بسا روزه دار که از روزۀ خود جز گرسنگی ثمری نبرد، وبسا نماز شب گذار که از نماز خود جز بیداری سودی نگیرد.
کوری دل: کوری دل، گمراهی پس از هدایت است.
مراقبه: دلهای خویش را به مراقبه عادت دهید و اندیشه بسیار کنید.
سحر خیزی: سحر خیز باش، زیرا سحر خیزی مایۀ برکت است.
کوشش: خداوند کوشش را برشما مقرر داشته، پس بکوشید. مؤمن چنان است که درکار خیر هرچه تواند کوشد، وهرچه نتواند به آرزو خواهد.
راستگو ودروغگو: هرکه راستگوتر است سخن مردم را زود تر باور می کند، و هرکه دروغگو تر است، بیشتر مردم را دروغگو می شمارد. راستی مایۀ آرامش و دروغ مایۀ تشویش است.
نیکی ونیکوتر: عدالت نیکی است، ولی از زمامداران نیکوتر است. سخاوت نیکی است ولی از اغنیا نیکوتر است. تقوا نیکی است ولی از علما نیکوتر است. توبه نیک است ولی از جوانان نیکوتر است. شرم نیک است ولی از زنان نیکوتر است. نیکوئی میان مردم فراموش میشود، اما میان خدا وعامل نیکی فراموش نمیشود.
دعا ونیایش: بندگان خدا ازدعا غافل نشوید، و برای جلوگیری از بلا به دعا متوسل شوید. دعا از وسائل تقدیر است، وبفرمان خدا فایده می دهد.
دعا ِسلاح مؤمن است. دعا کلید رحمت است، آنکه دعا می کند وآنکه آمین می گوید، درپاداش شریکند، وقاری ومستمع درپاداش شریکند، دعا عبادت است.
همۀ اعمال خیر یک نیمه عبادت است، وچون خدا برای بنده ای نیکی خواهد، قلب او را به دعا متمایل کند. بخیل ترین مردمان آن کس است که از دعا ناتوان باشد. دعائی که نیکوئی دیده برای نیکوکار کند، رد شدنی نیست.
دعا دفع قضا کند، دعا دربارۀ آنچه فرود آمده وآنچه نیامده مفید است. دعا شیرین و دوست داشتنی است، هرکه از آن مطابق حق بهره گیرد، بر او مبارک باد.
خدای والا فرماید: ای فرزند آدم، سه چیز هست: یکی خاص من، یکی خاص تو، ویکی میان من وتو.
اما آنکه خاص من است: آنکه مرا بپرستی وچیزی را با من شریک نکنی، آنچه خاص توست: هرچه عمل کنی سزای تو دهم، واگر بیامرزم، من آمرزگار رحیمم. و آنچه میان من وتوست: از تو دعا کردن وخواستن، و از من اجابت وعطا کردن.
شما را پس از کلمۀ اخلاص چیزی مثل عافیت نداده اند، از خدا عافیت طلبید.
خدایا، مارا بعلم توانگر ساز وبه حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبائی ده.
خدایا، گناه مرا ببخش وخانه ام را وسعت بخش، وروزی مرا برکت ده.
خدایا، از گناه وجهالت وافراط کاری من، وآنچه بهتر تو از من میدانی در گذر. خدایا خطا وعمد وشوخی وجدی من، همه را ببخش. خدایا گناهان سابق ولاحق مرا عف کن.
خدایا، از ترس خود آنقدر نصیب ما ساز که میان ما و نافرمانی تو حایل شود، و از اطاعت خود آنقدر که ما را به بهشت برساند، و از یقین آنقدر که مصیبت های جهان را بر ما آسان کند، و ما را تا هنگامی که زنده میداری از چشم وگوش و توانائی های خود بهرمند ساز، وآنها را تا آخرین لحظه برای ما محفوظ دار، خداوندا کسی را که بما رحم نمی کند بر ما مسلط مساز .
خداوندا، تو جان مرا آفریدی، وتو آنرا می گیری، زندگی ومرگ آن متعلق بتوست، اگر زنده اش داشتی، محفوظش دار، و اگر دچار مرگش ساختی، بر او ببخش، خدایا از تو عافیت می خواهم.
خذایا، مرا به آنچه تعلیم داده ای منتفع کن، و آنچه را برای من نافع است، بمن بیاموز، و دانش مرا افزون کن.
خدایا، من از تو هدایت وتقوا وعفت وبی نیازی می خواهم.
خدایا، من از تو صحتی می خواهم که قرین ایمان باشد، وایمانی که با نیک خوئی همراه باشد، و موفقیتی که رستگاری دنبال آن باشد.
خدایا، من همۀ نیکی هائی را که میدانم ونمیدانم از تو می خواهم، و ازهمۀ بدیها که میدانم ونمیدانم، بتو پناه میبرم.
خدایا، دین مرا که حافظ کار من است، و دنیای مرا که زندگی من در آنست، و آخرت مرا که بازگشتم بسوی آنست، بصلاح آر، زندگی را برای من مایۀ افزایش نیکی ها ساز ومرگ را برای من، مایۀ آسایش ازبدیها کن.
خدایا، از زوال نعمت و تغییر عافیت، وغضب ناگهانی، و همۀ چیزهائی که مایۀ نا خشنودی تو است، بتو پناه میبرم. خدایا، از دانشی که سود ندهد، و عملی که مقبول نیفتد، و دعائی که اجابت نشود، بتو پناه میبرم.
خدایا، از اخلاق بد، و اعمال بد، وهوسهای ید، ومرضهای بد، بتو پناه میبرم.
خدایا، مرا به پرهیزکاری خود خوشبخت کن، و به نا فرمانی خود بد بخت مکن.
خدایا، ما را از جمله کسانی قرار ده که وقتی نیکی کنند خوشحال می شوند، و وقتی بدی کنند، آمرزش می طلبند.
خدایا، درهمۀ کارها عاقبت ما را خیر کن، و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار.
خدایا، ما را هنگام خفتن، ایستادن و نشستن به وسیلۀ اسلام حفظ کن، و ما را به سرزنش دشمن وحسود، مبتلا مکن.
خدایا، همۀ نیکی هائی که گنجینۀ آن را بدست داری از تو میخواهم، وازهمۀ بدیهائی که گنجینۀ آن را یدست داری، بتو پناه میبرم.
خدایا، میان ما را اصلاح ده، و دلهای ما را متفق ساز، و ما را به آرامش هدایت کن، و از تاریکی ها بسوی روشنی رهائی بخش، و از زشتی های آشکار و نهان دور ساز.
خدایا، پروردگارا، در دنیا وآخرت برما نیکی بخش، و ما را از عذاب جهنم محفوظ دار.
خدایا، مارا بیفزا ودچار نقص مکن، ما را گرامی دار وخوار مکن، ما را عطا ده ومحروم مساز، و مارا برتری ده، و ما را خشنود ساز، و از ما خشنود باش . (برحمتک یا ارحم الراحمین، آمین یا رب العالمین.)
خداوند و فرشتگانش برپیامبر درود می فرستند، ای مؤمنان بر او درود بفرستید و سلام کنید وتسلیم او باشید. (۶ ۵ : ۳۳)
اللهُمَّ صّل ِعلی مُحمّدٍ وآلهِ مُحمّد.