لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا !

اندوه مخور خدا با ماست!

شادی بخش بودن نسبت به ديگر افراد جامعه » پسنديده ترين كارها نزد خدا و حتی « برترين عبادت » است.

به عبارتی ديگر ؛ تأكيد بر « شدت محبوبيت شادی بخشيدن به ديگران نزد خدا » و ايجاد رغبت وانگيزۀ درونی

در آدمی برای اقدام اختياری به اين كار پسنديده ، برتر از هرگونه دستور العمل الزامی شرعی ، تأثير می گذارد،

و نشان می‌دهد كه دين به « ضرورت‌های زندگی مناسب » توجه جدی دارد و اين مقصود ،

جز با شور و نشاط ناشی از گسترش شادی درصحنه اجتماع به دست نمی آيد.

بتديل اين « ضرورت مؤكّد اخلاقی » به امری الزامی و اجباری ، از « مرغوبيت عرفی » آن می كاهد.

البته در همه جا و همه حال ، اين قاعده وجود دارد ولی در مواردی كه ضرورت‌های زندگی فردی يا اجتماعی ،

حد اقل چيزی را عقلا لازم بداند ، شرع نيز آن را لازم می شمارد. به آیات زیر توجه نمایید.

1 – إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ

لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏

وَ كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ(التوبة :40)

اگر او را يارى نكنيد، خداوند او را يارى كرد؛ (و در مشكل ترين ساعات، او را تنها نگذاشت؛)

آن هنگام كه كافران او را (از مكّه) بيرون كردند، در حالى كه دومين نفر بود (و يك نفر بيشتر همراه نداشت)؛

در آن هنگام كه آن دو درغار بودند، و او به همراه خود مى‏گفت: «غم مخور، خدا با ماست!»

در اين موقع، خداوند سكينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد و با لشكرهايى كه مشاهده نمى‏كرديد،

او را تقويت نمود و گفتار (و هدف) كافران را پايين قرار داد، (و آنها را با شكست مواجه ساخت؛)

و سخن خدا (و آيين او)، بالا (و پيروز)است؛ و خداوند عزيز و حكيم است.

– لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ(الحجر :88)

(بنابر اين،) هرگز چشم خود را به نعمت هاى (مادّى)، كه به گروه‏هايى از آن ها [= كفّار] داديم، ميفكن

و به خاطر آن چه آن ها دارند، غمگين مباش و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنين فرود آر.

3 – وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاّ بِاللّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ في ضَيْقٍ مِمّا يَمْكُرُونَ(النحل :127)

صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد! و به خاطر (كارهاى) آن ها، اندوهگين و دلسرد مشو

و از توطئه‏ هاى آن ها، در تنگنا قرار مگير.

4 – وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ في ضَيْقٍ مِمّا يَمْكُرُونَ(النمل :70)

از (تكذيب و انكار) آنان غمگين مباش، و سينه‏ ات از توطئه آنان تنگ نشود.

5 – إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمّ‏ِ وَ فَتَنّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنينَ في أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏( طه :40)

در آن هنگام كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مى‏رفت و مى‏گفت: «آيا كسى را به شما نشان دهم

كه اين نوزاد را كفالت مى‏كند (و دايه خوبى براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگردانديم،

تا چشمش به تو روشن شود و غمگين نگردد! و تو يكى (از فرعونيان) را كشتى اما ما تو را از اندوه نجات داديم

و بارها تو را آزموديم. پس از آن، ساليانى درميان مردم «مدين» توقف نمودى سپس در زمان مقدّر

(براى فرمان رسالت) به اين جا آمدى، اى موسى!

6 – فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ(القصص :13)

ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند كه وعده الهى حق است ،

ولى بيشتر آنان نمى‏دانند!

7 – وَ لَمّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطًا سي‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنّا مُنَجُّوكَ

وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ(العنكبوت :33)

هنگامى كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از ديدن آن ها بدحال و دلتنگ شد گفتند:

«نترس و غمگين مباش، ما تو و خانواده ‏ات را نجات خواهيم داد، جز همسرت كه در ميان قوم باقى مى‏ماند.

با ملاحظه آیات فوق روشن است که خداوند با رفع حزن و اندوه می خواهد زمینه آرامش را فراهم نماید ،

زیرا در این صورت است که تلاش ها ثمر بخش می شود و افق آینده به سوی بندگان روشن می گردد.

توجه به این نکته هم لازم است که خداوند درهمه این آیات خواهان برطرف کردن اندوه است ،

و درصورت بروز موجبات اندوه متذ کرو موجب رفع آن می شود؛

مثلاً در آیه اول به همراهش(همراه او بنا بر نقل قطعى ابو بكر است گفت :

از ترس تنهايى وغربت و بى كسى و فراوانى دشمن و يك دلى دشمنان من ، و اين كه مرا تعقيب كرده ‏اند

غم مخور كه خداى سبحان با ماست ، او مرا بر دشمنانم يارى مى‏دهد، پس سكينت خود را بر رسول خود

نازل می کند..

در آیات دوم وسوم و چهارم خداوند از پیامبر می خواهد که اندوهگین مباش.

الف – جهت اصرارشان بر تكذيب و استهزا، و لج بازيشان در ايمان نياوردن.

ب – به خاطر اين مال و ثروت و نعمت هاى مادى كه در دست آن هاست.

ج – از انكار و مخالفت آن ها رنج م‏یبرد و به راستى دلش براى آن ها مى‏سوخت وعاشق هدايت

و بيدارى آن ها بود.

اين حزن و اندوه كه حتما به خاطر عدم ايمان آن ها (كفار) است ممكن است يكى از دو پديده را در انسان

به وجود آورد ، يا او را براى هميشه دل سرد سازد ، و يا او را به جزع و بيتابى و بى‏حوصلگى وادارد ،

بنابراين نهى از حزن و اندوه در واقع از هر دو پديده است؛

يعنى در راه دعوت به سوى حق نه بيتابى كن و نه مايوس باش.

خلاصه اين كه خداوند به پيامبرش اين واقعيت را بازگو مى‏كند كه تو داراى چنين سرمايه عظيمى هستى ،

سرمايه ه‏ائی همچون قرآن به عظمت تمام عالم هستى؛

سرمايه ه‏ائى كه تمامش نور است و بركت ، درس است و برنامه؛ راهنماست و راه گشا؛

مخصوصا سوره حمد كه چنان محتوايش عالى است كه در يك لحظه كوتاه انسان را به خدا پيوند داده

و روح او را در آستانش به تعظيم و تسليم و راز و نياز وا مى‏دارد.

هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه هایى از كفار داده‏ايم ميفكن بر آن ها اندوهگين مباش.

بنابر این هر گاه موجبات اندوه برای پیامبر فراهم می شود ،

خداوند او را از اندوه می رهاند وبه سرور و آرامش فرا می خواند.

در آیات بعد اندوه را از دل موسي و مادرش وحضرت لوط نهی فرموده است،

و آن ها را امیدوار به نجات وپناه خود نموده است.

«تَحْزَنُوا»

1 – وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ(آل‏عمران : 139)

و ُسست نشويد و غمگين نگرديد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.

2 – إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ في أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ

وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ(آل‏عمران : 153)

(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه از كوه بالا مي رفتيد و جمعى در وسط بيابان پراكنده شدند و از شدت وحشت،

به عقب ماندگان نگاه نمى‏كرديد، و پيامبر از پشت سر، شما را صدا مى‏زد. سپس اندوه‏ها را

يكى پس از ديگرى به شما جزا داد. اين به خاطر آن بود كه ديگر براى از دست رفتن (غنايم جنگى) غمگين نشويد،

و نه به خاطر مصيبت ‏هايى كه بر شما وارد مى‏گردد. و خداوند از آن چه انجام مى‏دهيد، آگاه است.

3 – إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي

كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت :30)

به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است» سپس استقامت كردند،

فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد،

و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.

اين آيات و بسیاری آیات دیگر در این ضمینه، به طورى كه ملاحظه مى‏كنيد وسيله ه‏اى است براى تسلى و دلدارى

و تقويت روحى مؤمنین، و خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی داند؛ بلکه آن را مایه تنبه وعبرت قرار داده است

تا اورا به سوی فرح و سرور هدایت کند.

.

.

نتیجه گیری

همان طور که ملاحظه می کنید درهمه آيات رفع حزن و محصور كردن آن در دستور خداوند بوده است

نه گسترش و نشر آن و خداوند درهمه این آیات می خواهد حزن و اندوه را در ابتدا از مؤمنین ،

و سپس از جامعه اسلامی ببرد.

لازمه ی اين رويكرد، تحولی عظيم و تغييراتی فراوان در فرهنگ جامعه دينی است.

بنابراين ، از نظر خدای رحمان و شريعت محمدی (ص) ، « رويكرد عقلانی ،

ما را به گزينش شادی و حاكم كردن آن بر فضای فرهنگی جامعه وادار می‌كند.»

گمان نمی رود كه هيچ جامعه‌ای ترجيح تئوريك حزن و اندوه بر شادی را بپذيرد و آن را به عنوان مبنای علمی برگزيند.

هر چند درمقام عمل و در طول تاريخ ، بسياری از جوامع ، برخلاف باورهای نظری خويش اقدام كرده‌اند ،

و فرهنگ گسترش غم را برگزيده و متأسفانه افسردگی، یأس، دل مردگی و انحطاط را بارها و بارها تجربه كرده اند.

.

یا اللّــــــــه❤

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود

حال من از اقبال تو فرخنده شود

وز غیر تو هر جا سخن آید به میان

خاطر به هزار غم پراگنده شود …

رودکی

و الحمــــــــدُلله رب العالمیـــــــن❀¸¸¸.❀´¯`❀