عید مبعث، بیست وهفت رجب، سالروز تجلى انوار الهى، نزول والاترين نعمت پروردگار بربشريت،

بعثت خاتم انبياء”محمد ابن عبدالله (ص) آخرین رسول خدا” بر همۀ مسلمانان جهان مبارك باد.

بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده

و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد.

کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال ب

رای هدایت دیگران می‌باشد.

همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمی‌آید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پاره‌ای از اعراب

مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشته‌اند.

نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده

و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود،

به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است.

همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.

بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر می‌نماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را

همچون نزدیکترین کسان خود می‌شناخته اند.

.

و اما با مطالعۀ قرآن کریم، انسان متوجه میشود بعثت (که در روز27 ماه رجب) جشن میگیرند،

یک قرار داد سُنتی فقط بین شیعیان است، و تاریخ دقیق آن درقرآن کریم ذکر نشده، و اما بدون شک در ماه رمضان بوده،

و در شبی فرخنده که بنام شب قدر معروف است ( اشاره به سورۀ 97 / القدر)

البته در ظرف 23 سال آمدن وحی تکمیل شد … و اللهُ اعلم ….

.

بـــــــســم الله الرّحمن الرّحــيــــــــم

ما در شب قدر نازلش کردیم، تو چه دانی شب قدر چیست،

شب قدر از هزار ماه برتر است.

در آن شب فرشتگان و جبرئیل به اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می آیند.

آن شب را تا طلوع فجر رحمت و سلامت باشد.( قرآن کریم سورۀ مبارکۀ 97/ القدر )

بدرستی که خداست راستگوی والامقام …

.

با مراجعه به تاریخ می‌توان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده‌اند

و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت،

و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، می‌توان به “بحیرای راهب” اشاره نمود.

.

بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثه‌ای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده،

و عظمت این امر سبب می‌شد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را

به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد.

به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی

و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کرده‌اند.

.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم ،

و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج می‌بردند.

همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره می‌گرفتند و به کوه حرا

(که در شمال شرقی مکه واقع است) می‌رفتند.

این کناره‌گیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است.

گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه‌گذار این رسم بوده است.

او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه می‌رفت و مستمندانی را که از آنجا می‌گذشتند، اطعام می‌نمود.

در واقع می‌توان گفت که این خلوت‌گزینی، زمینه‌ای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار می‌رفته است.

.

این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین

و خاضع و خاشع‌ترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت،

تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش

هدایت فرماید.

.

نزول اولین وحی

به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب،

پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.

.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند.

در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران)

به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت:

« ای محمد بخوان.»

پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:

«بسم الله الرحمن الرحیم

اقرأ باسم ربک الذی خلق – خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم.

علم الانسان مالم یعلم.» (سورۀ 96 ” علق” آیه 1-5)

به نام خداوند بخشنده مهربان

بخوان به نام پروردگارت – که انسان را از خون بسته بیافرید.

بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد، و آنچه را انسان نمیدانستبه او آموخت.

.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی

همانطور که در قسمتهای پیشین اشاره شد، قبل از بعثت، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهاماتی می‌شد

و ایشان حالات فوق العاده‌ای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

و موضوع آن، به‌طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. و این امر سبب شد،

تا حالات روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید.

برای این تغییر حالت دو دلیل را می‌توان برشمرد:

اولاً ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.

ثانیاً در هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهده ایشان نهاده شد،

و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیرة العرب را

اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود، و در چنین شرایطی واضح بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

پس از ابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب و تهمتهای ناروا و آزار و اذیت مشرکین قرار می‌گرفتند،

بلکه آنان در مسیر رسیدن پیام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر مردم موانع بسیاری را ایجاد خواهند نمود.

بنظر میرسد، مجموعه این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد.

اما خداوند نیز در این شرایط پیامبرش را تقویت نمود و ایشان را برای به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش،

بیش از پیش آماده ساخت.

.

بازگشت از کوه حرا

پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند.

هنگامیکه به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند.

خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری

در ایشان را دیده بود، گفت:

«به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر برده‌ام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق

و پیغمبر این مردم شوی.»

.

نزول سوره مدثر

در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان،

جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سوره مدثر را بر ایشان خواند که:

«بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها المدثر، قم فأنذر،و ربک فکبر و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر

و لربک فاصبر. (سورۀ مدثر ” 72″ آیات:” 7 -1″)

به نام خداوند بخشنده مهربان

ای کسی که جامه به خود پیچیده ای، برخیز و بر حذر دار، و پروردگارت را به بزرگی یاد کن ،و لباست را پاکیزه دار،

و از ناپاکی دوری گزین، و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار، و برای خدا صبر پیش گیر.»

.

و بدین گونه بود که اولین آیه‌های کتاب آسمانی دین اسلام به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد،

و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.

و بتدریج کار دعوت پنهانی خویش را آغاز کردند، تا اندک اندک اینکار باذن خدا جهانگیر شد …

.

او پیامبر اسلام بود، بفرمودۀ خداوند متعال «رحمة للعالمین»، (رحمتی برای جهانیان . )

او باذن خدا پیامبر مرسل و آورندۀ آخرین کتاب آسمانی ست، رحمتی جاودانه برای همۀ جهان و جهانیان …

.

گفته اند آن بزرگوار زمانی، گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقه ای دیگر فرستاد،

قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. فرمود:

« تعلیمشان دهید و آسان بگیرید.» سه بار از ایشان این را پرسیدند، و هر بار جواب همان بود.

بارها فرمودند که بر مردم آسان بگیرید، زیرا من مبعوث نشده ام تا آن ها را به زحمت بیاندازم.

.

سخنان گُهربار خاتم انبياء«محمد ابن عبدالله» (ص)

برای بحث از زیبائی اسلوب ومیزان فصاحت واهمیّت ادبی سخنان «رسول اکرم محمّد مصطفی (ص)»

کتابی مفصل یا لااقل مقاله ای بسیار جامع وطولانی لازم است، و اما بطور بسیار خلاصه ومختصر دربارۀ سخنان ایشان

چنین گفته شده است: سخنانی که شمارۀ حروفش اندک وشمارۀ معانیش بسیار، از تصنع بری واز تکلّف برکنار است،

آنجا که تفسیر باید مفصّل وآنجا که اختصار شاید، مختصر است، ازکلمات نا مأنوس و از سخنان مبتذل وبازاری مبّراست،

کلماتش با حکمت همدوش وبا عصمت همآغوش و با تأئید قرین و با توفیق همنشین بود.

این گفتار را خداوند با محبّت و قبول توأم ساخته بود، و مهمّتر ازهمه، برای متقاعد کردن هرکس با او درحد معلومات خود او

سخن میگفت و جزسخن راست دلیل نمیآورد، و غلبه را جز بوسیلۀ حقیقت نمی خواست.

.

سخنان ُخدعه آمیز نمیگفت، عیب جوئی نمیکرد، گوشه نمیزد، در سخن نه کُند بود و نه ُتند، گفتارش نه طولانی بود ونه مبهم،

مردم سخنی سودمند تر وشیوا تر و رسا تر و روان تر، وفصیح تر و واضح تر از سخن وی نشنیدند.

او صدائی رسا داشت، امّا سخن آهسته میگفت. می فرمود: «خدا بلند گفتن را دوست ندارد. »

بطوری سخن میگفت تا بمرور درضمیر کسان نفوذ کند وملول نشوند. میفرمود:

«خدا ملول نشود مگر وقتی شما ملول شوید.»

کلمات را با تأنی ادا میکرد و در وصف قرآن مجید میفرمود:

« ریسمان محکم خدا و نور روشن است، ذکر حکیم است وصراط مستقیم.»

.

در فضیلت قرائت قرآن میفرمود:« آن کسان که درخانه ای فراهم آمده، بقرائت ودقـّت قرآن بخوانند در رحمت خدایند. »

ضمیر خالی ازقرآن را بخانه ای ویران مانند میکرد، وکسان را ازفراموش کردن قرآن برحذر میداشت.

بنزد وی اعتبار کسان بدانستن قرآن بود، و اگر کتابت قرآن بعهدۀ کاتبان بود، املاء و تلقین آن همه بعهدۀ وی بود.

علی (ع) میفرمود: «آیه ای برپیامبر نازل نشد مگر آنکه برای من خواند واملاء کرد وبخط خویش نوشتم.»

.

و اکنون توجّه کنیم به این پیام رسول اکرم (ص) که فرموده اند:

« ای مردم هرچه از من برای شما نقل کردند وموافق قرآن است من گفته ام، وهرچه برای شما نقل کردند،

ومخالف قرآن است من نگفته ام .»

و نیز فرموده: نفس های خود را نکشید، بلکه آنرا مهار کنید .

و اکنون با درود فروان بروان پاک پیامبر بزرگ اسلام (ص) گوش جان به پیامهای دل انگیز او می سپاریم.

فرازهائی از سخنان رسول اکرم محمّد مصطفی (ص)

علم و عمل: علم حیات اسلام است وستون ایمان، وهرکه علمی بیاموزد خدا پاداش اورا کامل کند،

وهرکه تعلیم گیرد وعمل کند، خدا آنچه نمیداند به او تعلیم دهد. جویای علم میان جاهلان، چون زنده میان مردگان است.

.

دانش وران (باتقوا) چراغهای زمین وجانشین پیغمبران و وارثان من هستند.

دانش آموز که دانش دوست مؤمن است، و بردباری پشتیبان او، و عقل رهبر، وعمل قیّم وُمدارا پدر وملایمت برادر اوست،

وصبر امیر سپاه وی یشمار میرود.

.

دانش را بجوئید اگرچه درچین باشد، زیرا طلب دانش برهرمسلمان واجب است منع علم روا نیست.

دانش آموزید وبا دانش وقار وآرامش بیاموزید و نسبت به آموزگار خویش فروتن باشید.

.

بسا عابد نادان و بسا دانشمند بدکار که هست، بسا کسان که حامل دانشند اما دانا نیستند، هرکه علمش سودش ندهد،

جهلش زیانش رساند. ازجاهلان عابد وب دکاران علما حذر کنید.

.

طمع، حکمت از دل دانشوران ببرد.

عالم حقیقی آنست که به علم خود عمل کند، همۀ علمها روز قیامت وبال است مگرعلمی که بدان عمل کرده اند.

علم گنجینه هاست وکلید آن پرسش است، بپرسید تا خدا برشما رحمت آرد، که خدا درکارعلم چهارکس را پاداش دهد:

« پرسنده و آموزگار، و شنونده و کسی که دوستدار ایشان است. جویای علم، جویای رحمت است.»

.

بهترین کارها : بهترین کارها درپیش خدا آنست که بینوائی را سیر کنند، یا قرض اورا بپردازند، یا زحمتی را از او دفع نمایند.

بهترین کارها نزد خدا نگهداری زبان است. عافیت را برای دیگران بخواه تا نصیب توهم بشود.

.

وقتی کسی را که در مال وجمال از شما بیش است می نگرید، به کسی که از شما پست تر است هم نظری بیفکنید.

.

چهار چیز است که هرکه دارد خدایش برآتش حرام، و از شیطان حراست کند:

«آنکه بهنگام رغبت، وبهنگام بیم، و وقت شهوت، ودرموقع غضب عنان خویش را از کف نگذارد.»

( بمعنی اینکه در این زمانهای یاد شده کنترل نفس خودرا داشته باشد.)

.

پنج چیز را پیش ازپنج چیزغنیمت شمار: «جوانی پیش ازپیری، صحت پیش ازبیماری، وثروت پیش ازنیازمندی،

فراغت پیش از اشتغال، وزندگی پیش ازمرگ.»

از آنچه مشکوک است درگذر، و آنچه را مشکوک نیست برگیر، زیرا فقدان چیزی را که برای خدا رها کرده ای نخواهی کرد.

.

بسا کسان که در خواهشهای خود فرو روند وروز قیامت نصیبی جز آتش ندارند.

تقوا: محبوب ترین بندگان درپیش خدا با تقواترینشان است، وتقوا مایۀ بزرگی است،

بنگر که تو از سرخ پوست و سیاه پوست بهتر نیستی، جز آنکه در پرهیزکاری ( حفظ تقوا) از او بهتر باشی.

.

چنان کار کن که گوئی هیچگاه نخواهی ُمرد، وچنان با تقوا باش که گوئی فردا خواهی ُمرد .

.

بندۀ مؤمن: بندۀ مؤمن بردشمنان ستم نمیکند، و برای رعایت دوستان مرتکب گناه نمیشود،

امانت را تلف نمی کند، حسود وبدگو ولعنت گو نیست، حق را میگوید اگر چه از او شهادت نخواهند،

بغضهای بی جا بکار نمی برد، در نماز خاشع است ودر زکات سریع است، درمصیبت موقر، وبهنگام نعمت شاکر است.

بُخل او را از کار نیک باز نمی دارد، با مردم آمیزش میکند تا چیز یاد بگیرد، و با آنها گفتگو میکند تا بفهمد.

اگر از کار نیک خود خوشحال و از کار بد خود دلگیر می شوی مؤمن هستی.

.

همواره مردم را به گفتار پاک و نیکو دعوت میکرد، زیرا خداوند فرموده:

«مگر نديدى كه خدا گفتار پاكيزه را به درخت پاكيزه اى تشبيه كرده است كه ريشۀ آن ثابت و شاخه اش درآسمان است،

به ارادۀ پروردگار هرزمان ميوه ميدهد، خداوند براى مردم مثلها ميزند تا پند گيرند.» ( 25-24: 14)

درود ما و فرشتگان نثار رحمت العالمین محمد مصطفی ( ص ) و خاندان او، و همۀ پیروان راستین او در سراسر قرنها ….

.

سخن از ترسیم سیمای آفتاب بود و کردگار جهان. بهترین گل هستی را برگزید تا دنیا را سرمست عطر جانبخش آن سازد.

بعد از آن بارانی از طراوت بارید و خاک بوی افلاک گرفت. دل ها وسعت یافت و چشم ها چشمه سار سرور شد،

و عشق و ایمان شفاف تر شد.

.

مبعث روزی است که تاریخ خطّ سیر خود را عوض کرد، روزی که به پرستش معبودان چوبین و گلی خاتمه داد و بت ها را

در هم فرو ریخت، بشر را بر کردار زشت و عبث خود شرمنده ساخت، و خرافات و اوهام را از میان برداشت.

.

مبعث روزی است که تاریخ خطّ سیر خود را عوض کرد؛ روزی که به پرستش معبودان چوبین و گلی خاتمه داد و بت ها را

در هم فرو ریخت، بشر را بر کردار زشت و عبث خود شرمنده ساخت، و خرافات و اوهام را از میان برداشت.

.

مبعث روزی است که پیامبر الهی برانگیخته شد تا بشر غرق در مادیت را با لذّت های معنوی آخرت آشنا کند.

وظایف او را یادآوری کند و به سرنوشتش آشنا سازد، تا در سایه تقوا و خشیت نسبت به درگاه الهی و عشق الهی،

سعادت دنیا و آخرت رهاوردش باشد.

و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در سیر رسالت الهی اش قانونی معتدل و به دور از افراط و تفریط آورد.

دینی که انسانی جامع تربیت کرد. درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد.

.

روز مبعث، روز رویش اندیشه ناب، روز مهر و آیینه و مهتاب، بر همه شیفتگان آفتاب، مبارک باد …

الهم صلی علی محمد و آل محمد …

خداوندا! دورد فرست برنور مؤمنان، رحمت جهانیان احمد مصطفی، خاتم پیامبران (ص)،

و خاندان و دوستارانش همگی، و الحمـــــــــــــدُلله رب العالمــــــــــين …..