انسان برای جاويد ماندن خلق شده، و برای رسيدن به مقصد باید مقدماتي فراهم كند و اين مقدمات را کتاب دين يعني قرآن ارائه مي دهد، و در این راه الگو قرار دادن شخصیت ممتاز ائمه واموزه های اخلاقی و معرفتی انان کمک مؤثری برای همۀ ما خواهد بود، ای کاش بجای پرستیدن و بت قرار دادن این این عزیزان و خواستن حاجت از آنان، پیروی از اخلاق و روش پسندیدۀ این بندگان پاک و خالص خدا را سرلوحۀ افکارمان قرار دهیم.
خداوند میفرماید: وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبَّاً ِلله(بقره /165)
يعني: (مؤمنين) قوی ترين محبت ها را به خدا دارند
اين دنيا جائی نيست كه بتواند پاسخ نياز های حقيقي انسان را بدهد .
حوادث، بيماری ها، غم ها ، مرگ ها و لذائذِ اندك نمي تواند به همه نياز های انسان پاسخ دهد و خلاصه خداوند می فرماید:
اي انسان من تو را موجود با اراده، با شعور، مختار و انتخاب كننده آفريدم ، براي رسيدن به عالمي كه تصوير مبهمش را در ذات تو نيز قرار داده ام « با نام بهشت» بايد خود را با عمل بسازی و برای رسيدن به مقصد لازم است از پل اختيار و انتخاب عبور كني.
فَأَمَّامَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَهٍ رَّاضِيه (القارعه/7و8)
يعني:كسي كه ميزان های عملش سنگين باشد به زندگی خرسندی مي رسد .
بنابراين انسان برای جاويد ماندن خلق شده و برای رسيدن به مقصد بايد مقدماتي فراهم كند و اين مقدمات راكتاب دين يعني قرآن ارائه مي دهد .
كساني كه مي خواهند به خرسندی جاويد دست يابند بايد مخلصانه درميدان عمل حاضر شوند وكسب امتيازات الهي فقط در دنيا امكان پذير است . وحتي در دنيا امتيازاتي به آنان تعلق می گیرد:
خداوند دوست دار متقین است :فَإِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِين(آل عمران/76)
خداوند مدافع کسانیست که ایمان آورده اند: إنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا(حج/38) ،
اگر تقوی پيشه بگيرد گريز راه پيش روی او قرار می دهد :وَ مَن يَتَّقِ اللهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً(طلاق/2)
ازآنجاكه فكرنمی كند روزی رابرای او می فرستد(مشكل ماديت راحل میكنم)
وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب(طلاق/3)
بدرستی که خدا راستگوی والامقام است. و الحمدُ لله رب العالمین ….
.
یکی از اندیشه هایی که همواره بشر را رنج می داده است اندیشه مرگ و پایان یافتن زندگی است، آدمی از خود می پرسد چرا به دنیا آمده ایم و چرا می میریم؟
منظور از این ساختن و خراب کردن چیست؟آیا این کار لغو و بیهوده نیست؟
ناراحتی از مرگ یکی از علل پیدایش بدبینی فلسفی است.فلاسفه بدبین حیات و هستی را بی هدف و بیهوده و عاری از هرگونه حکمت تصور می کنند.
این تصور، آنان را دچار سرشکستگی و حیرت ساخته است.
لازم است بدانیم ترس از مرگ و نگرانی از آن مخصوص انسان است، حیوانات درباره مرگ فکر نمی کنند.آنچه در حیوانات وجود دارد غریزه فرار از خطر
و میل به حفظ حیات حاضر است. کودک انسان نیز پیش از آنکه آرزوی بقاء به صورت یک اندیشه در او رشد کند به طور غریزی از خطرات فرار می کند.
ولی در انسان علاوه بر این، توجه به آینده و بقاء در آینده نیز وجود دارد.بعبارت دیگر در انسان آرزوی خلود و جاویدان ماندن وجود دارد و این آرزو مخصوص انسان است.
نگرانی از مرگ زاییده میل به خلود است و از آنجاییکه در نظامات طبیعت هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست میتوان این میل را دلیلی بر بقاء بشر پس از مرگ دانست.
اینکه ما از فکر نیست شدن رنج می بریم خود دلیل بر این است که ما نیست نمی شویم.اگر ما مانند گل ها و گیاهان زندگی موقت و محدود می داشتیم آرزوی
خلود به صورت یک میل اصیل در ما بوجود نمی آمد. وجود عطش دلیل بر وجود آب است(اگر آب خلق نمی شد عطش بی معنی بود)
وجود هر میل و استعداد اصیل در انسان دلیل بر وجود کمالی است که استعداد و میل به سوی آن متوجه است.
آرزو و میل و نگرانی در باره خلود و جاودانگی که همواره انسان را بخود مشغول می دارد، تجلیات و تظاهرات نهاد و واقعیت نیستی ناپذیر انسان است….
(این مطلب از کتاب “عدل الهی” روانشاد استاد مرتضی مطهری نوشته شده است.)
.
.
در قرآن ما با انسانی روبه رو هستیم که به رستگاری میرسد و با نجات خود به جاودانگی.
با اخلاق، هر لحظه میان خیر و شر، خوب و بد، درست و غلط، تردید میکند، سبک و سنگین میکند، ترازوی معیارهایش را میزان میکند.
و در نهایت میان دو امکان، انتخاب میکند که حقیقت، ایمان است و حق انتخاب.
در این کتاب مجید، خداوند رحمن و رحیم، مرام منتهی به کمال را معرفی کرده، انتخاب را با مهربانی به ما وا گذاشته است.
او آنچنان که خود را نعم المولی، نعم النصیر، نعم الوکیل و … معرفی می کند، بهترین دوست، یاور، وکیل و برای همگان است و پیام لطف:
«ادعونی استجب لکم» ( بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را) ، خطاب به همه انسان ها عرضه کرده است.
او با پیام « انا لله و انا علیه راجعون» (ما از آن خدائیم و بسوی او باز میگردیم)
بزرگترین مژده مبنی برجاودانگی ما و بازگشت همه به سوی آغوش پر مهر خود را به همه انسان ها بشارت داده است.
چه نویدی می تواند از این زیباتر و چه رحمت و عشقی می تواند از این بالاتر باشد؟!
خدای را دریابیم و او را از خدای عشق به خدای عقل تنزل ندهیم که کفری (پوشش حقی) از این ناحق تر نیست.
خداوند یگانه است و به درستی که او خدای عشق است.
و “بسم الله الرحمن الرحیم” گواهی بر عشق اوست؛
اسم اعظمی که از ازل تا ابد بر لوح هستی حک شده است.
و ما با انتخاب راه هدایت آمادۀ برخورداری و بهره مندی از این عشق می شویم.
و این عشق الهیست که احساس تنهائی، تشویش و نا پایداری را از جسم و جانمان می زداید، و چشم انداز هستیمان را تا بی نهایت می گسترد،
یاد خدا نوری درقلبمان می افروزد که زندگی را برایمان زیبا و دل انگیز می سازد.
تجربۀ یاد خدا در دنیای درون ما، همیشه آرام بخش و حیرت زاست، این از نشانه های بزرگ خداست.
خداوند این افتخار را به ما عطا کرده است که قلب و جانمان رصدگاه نور او باشد، با او اُنس بگیریم، به درگاهش نیایش یریم، و به یاری او اطمینان داشته باشیم.
قلب ما خاستگاه یاد خداست، پنجرۀ دیدار خداست.
.
.
الهى مرا محرم راز کن
در معرفت بر دلم باز کن
دلى ده که باشد شناساى تو
زبانى که بستاید آلاى تو
چو با من در اول کرم کرده اى
به فضل خودت محترم کرده اى
در آخر همان کن که کردى نخست
که در هر دو حالت امیدم به توست ….
(شاعر: حسام خوسفى )
.
هدف وعمل کرد جهان خلقت
درحقيقت تمام جهان هستى ملكى يگانه است، چون تمامى اجزاء آن متقابلاً باهم درارتباطند، مثل وجود خود انسان كه دستها، پاها، چشمان، ذهن وقلب
و ديگر اعضاء بدن واحدهاى مجزائى هستند، درعين حال تشكيل دهندۀ يك كليت واحد ميباشند. جهان هستى تماميتى است با بخشهاى همآهنگ كه براى هدفى
آفريده شده و به آن هدف ميرسد و جامۀ عمل مى پوشاند.
هف وعمل كرد جهان خلقت ـ شناختن، يافتن، و با آفريدگار بودن است …
آخرین دیدگاهها