بنام مهربانترین … بنام اللــــــــه♥

پیش از هر سخنی شکر و سپاس خداوند را

به صفات پر جلال و شکو ه و بزرگی و کرم

بخواست خدا، نیرو، و قوه ای، جز نیرو و قوۀ الله نیست،

که والامرتبه، بزرگترین، و صاحب جلال و اکرام است

و اما بعد، امام صادق علیه السلام می فرماید:

درهای معصیت را با گفتن «اعوذ باالله من الشیطان الرجیم» ببندید

و درهای طاعت را با گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» باز کنید؛

و این از اداب قرائت قرآن است.

یااااااااااااااا الـلّ__‗ـهُ یااااااااااااااااااا مقتتدُر♥.✿ƸӜƷ✿

.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صمیمانه و از روی اخلاص به درگاه خدا توبه كنيد، باشد که پروردگارتان گناهانتان را ببخشد

و شما را به بهشت هایی داخل کند که در آن نهرها جارى است، در روزی که خدا، پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آورده اند خوار نمی سازد،

نورشان پيشاپيش آنان و از سوى راستشان در حركت است، و مى گويند: پروردگارا، نور ما را به حد کمال برسان و ما را ببخش

که تو بر هر کاری توانا هستی. ( 8 : 66 )

یا غفار و یا غفیر و یا غفور !

این ها سه تا از نامها یا صفات زیبای الهی هستند.

بخاطر داشته باشیم : که خداوند عفار و غفیر و غفور است.

“غفار” ما را از رنج ياد آورى مداوم خطاهايمان باز ميدارد.

“غفير” پوشانندۀ خطاهاى ما از چشمان ديگران است.

“غفور” كسى است كه حتى نمى گذارد فرشتگان گناهان ما را بدانند.

آيا ازچنين خداوند بخشنده اى نبايد شكرگزار بود؟ آيا نبايد به گناهانمان اعتراف كنيم،

از آنها با اشگ هاى چشم خود توبه كنيم و بخشش او را بطلبيم؟

العفو العفو العفو، و استقفرالله رب العالمین … یا ارحم الراحمین.

الهی! الهی! الهی ! ……

من نه آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر بازنگردد، نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی…

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی

بازکن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

یا ارحم الراحمین یا ارحم الراحمین. یا ارحم الراحمین ….

.

و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان درمى‏گذرد و آنچه مى‏كنيد مى‏داند.

دعای مؤمنان نیکوکار را اجابت مى‏كند و از کرم خویش به آنان افزونتر مى‏دهد،

و كافران را بعذاب شدیدی گرفتار می سازد. (26 – 25: 42)

.

الهى، بحرمت نامى كه تو دانى، بفرياد رس كه ميتوانى.

الهى بنماى روى تا در روى كس ننگريم و درى بگشاى تا بردر كس نگذريم

الهى، نظر خود بر ما مدام كن و اين شادى خود برما تمام كن،

ما را بر داشتۀ خود نام كن و بوقت رفتن برجان ما سلام كن.

الهى، اى نزديكتر ازما بما، مهربانتر از ما بما، نوازندۀ ما بى ما،

بكرم خويش، نه بنواى ما …

طاعت بصدق و اخلاص نكوست ورنه چه آيد ازمغز وپوست؟

هر كه نور اخلاص يافته از ريا خلاصى يافته، جماعتى بى ريا آراسته…

.

الهی ! کدام رنگ و بوی تازه دمیده ست در هیاهوی عرش،

که این گونه عطر ملکوت می وزد بر خاک

گوئی ذره ذره از وجودم، بویی از عروج می گیرد،

و روحم به پرواز بال می گشاید به سمتت ؟!

کدام ترانه سبز، جاری ست بر بلندای گلدسته های سبز

که قد می کشد روح ناآرامم، بی پروا در کالبد تن،

به قصد رهایی و ایستادن در برابر تو ای معبودِ بی همتا ؟!

.

اینجا چه می کنم؟

این جا میانِ این همه سنگ و خاک

راه خانه ام کدام سو است؟

کدام جاده می رسد به بی انتهای حضور؟

باید برخیزم

باید برخیزم

اجابت نزدیک است

اجابت نزدیک است

باید به خانه برگردم …

.

در ضیافت ماه رمضان
ضیافت کده‌ شگفت‌ترمیشود.
میزبان خدا، با او که خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده،
و …
مهمان من و تو…
بیست روز یا بیشتر, چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.
آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشم‌های عادی و مادی از آن محرومند.
آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونه‌شدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛
تنزل الملائکته و الروح…
زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.
به ضیافتی میرسیم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
به ضیافت کده‌ای می‌آییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!
بر سر در این شهر نوشته‌اند: پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم پیر طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

.

شب‌های اشک و زمزمه رسیده است؛ شب‌هایی که نفس‌ها بوی بهشت می گیرند، چشم‌ها بهشت را رصد می‌کنند.

لب‌ها به بوسه‌ی نام دوست متبرک می شوند.

و روزش هم, همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لب‌های خدا!
بهشت خدا آغوش گشوده.
فرصت عزیزی است تا ………………

.

اي خدا طالب كلام توأم

تشنه ام تشنه سلام توأم

تو همه حاجت و جواب مني

بر طرف ساز هر حجاب مني

تو سزاوار سجده عشقي

.تو حواله كننده رزقي

چاره ساز قلوب پُر آهي

راه ساز هر آنچه گمراهي

تو كرامت كننده فضلي

در فضيلت دو دست پر بذلي

تو كريمي تو ناصري تو حليم

تو حكيمي تو قادري تو عليم

تو عزيزي تو مؤمني تو مجيد

تو ودودي تو مبدعي تو معيد

تو حبيبي تو خالقي تو مجيب

تو حسيبي تو رازقي تو رقيب

تو جليلي تو بارئي تو جميل

تو وكيلي تو صاحبي تو كفيل

تو مفتح تو مقتدر تو كبير

تو مفرّج تو منتقم تو مجير …..

.

تو لیله القدری برو تا لیله القدری شوی

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد

ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو

قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما

مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را

کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را

دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه

ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی

تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها

هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو …..

مولانا

.

نماز دل …..

رها از قیود دست و پاگیر روزها و شب های تکراری، دل سپرده به نجوای آرام آسمان و زمین،

ایستاده بی هیچ دلبستگی جز به معبود، قلبم از عاطفه لبریز، کلمات می شکفند بر زبانم؛ آن چنان که رها از خویش،

باران می گیرد بر صفحات …

سر نهاده سجدۀ نیاز ـ اقرار به بزرگی او ـ ؛ اللّه اکبر …

فرو افتادن در پیشگاهش را با تمام وجود احساس می کنم، که سرافرازی بندگیست

بندگی اش سجاده ای رها در نسیم و چشمانی مشتاق در سوسوی ستارگانِ اشک است

دل بریده از هرچه خاک، بوی بهشت، بی خویش می کند مرا ….

لحظاتی این گونه در نماز که معراج روح است و پرواز بی بال و پر در آسمان

آرامشی لطیف در تنم می دود؛ مباد آنکه سوزانِ گدازه هایِ گناه ، پس از این آرامشم را بیاشوبد،

که از هراس چنین لحظاتی در خویش می سوزم و ذوب می شوم!

مباد آنکه مرا به درگاه خداوندی اش راهی نباشد ……

مباد آنکه پیشانی ای که بر خاک سائیده ام، به فرو افتادن در پیشگاهت از هرمِ گناه بسوزد!

مباد … مباد … هرگز مباد …

.

الهی!

با کمک و مودّت تو ، دروازه های عصیان و طغیان را بر خود می بندم؛

به محضر مقدس تو پناه می آورم،

و تو را می خوانم تا مانع آلودگی من شوی …

يــــــآآآآآآآآآ الله ..♥ يــــــآآآآآآآآآ الله …

يــــــآآآآآآآآآ رب آآآآآآآآآ … ♥

صدایت می کنم

در لحظه های خیس نیایش

لحظه هایی از جنس پرستش

با تو سخن میگویم گاه با زبان

گاه با اشک …..

الهی! خواهم که جامی باشم، لبالب از می طاعت،

و دریچه ای لبریز از حضور نور تو ….

زانوانم در سجده سجاده های ذکر،

دستی باشم در امتداد دست تو ….

آه … آنچنان که لبریز از تو باشم و تسلیم محض تو ….

الهی! ای کاش از آن سجده هرگز برنخیزم

که بر آن جز تو نبینم!

.

اى بندگان، تقوا به پناه خويش گيريد

كه ِسرّ همۀ طاعتهاست، اصل همۀ هنرهاست، مايۀ همۀ خيرهاست، درختى است كه ميوۀ آن دوستى خداست.”وبازگفته شده:

“تقوا درختی است که بیخ آن درزمین وفا، شاخ آن برهوای رضا، آب آن ازچشمۀ صفاست، نه گرمای پشیمانی به آن رسد،

نه سرمای سیری، نه باد دوری، نه آفت پراکندگی! میوه آرد، میوۀ پیروزی وفلاح ابدی وصلح سرمدی ونعیم باقی وملک جاودانی،

این است حقیقت فلاح و رستگاری”، که پیغمبر(ص) فرمود:

« ای صاحب ایمان برتو باد به حفظ ” تقوای” که گرد آورندۀ همۀ نیکیهاست، و برتو باد ذکر خدا که روشنائی برای قلب توست.»

خواجه عبدالله انصاری

.

پروردگارا !

« در دنیا بما نیکی عنایت فرما، و در آخرت نیکی و ما را از عذاب رهائی بخش .»

دستانم را گره زده ام به عرش ایستاده کبریایی ات

الهی ! در قنوت، سرشارم گردان به عطر برخاسته از جانماز سحرگاهان و شامگاهانِ برگزیدگان درگاهت و مؤمنان.

سرشارم گردان از شمیمِ بهشتی که وعده داده ای، به پاس نیکویی نیکوکارانت، که امید به لقای تو دارم و عطایت.

و سلام و درود تو بر پیامبران گرامیت، ما و همۀ پیروان راستین ایشان.

آمین ای مهربانترین ….

.

خدایا در هر وقت وهر زمان و در هر حال بر محمّد و خاندانش درود فرست، به شمار درودهایی که بردیگران فرستاده ای

و چندین برابر همه آنها، چندان که جز تو کسیی آنها را شماره نتوان کرد، زیرا تو هر چه خواهی همان کنی.

( امام سجاد (ع)

آمین يــــــآآآآآآآآآ رب العالمین ..♥ >>>

انت ارحم الراحمین….

یااااااااااااااا الله، و الحمــ​ـــــــــــدُلله رب العالمــــــــــين. . . ೋ❤