خدایا کمکم کن!!!
مدتیه که بعضی از دوستام برام نامه مینویسن و از غربت و تنهائی و نگرانی و دلتنگی میگن، و از من میخوان کمکشون کنم.
خوب منم تا اونجا که بتونم این کارو می کنم و برای آرامش همه همیشه دعا می کنم،
اما امروز دیدم دیگه نمیدونم چی بنویسم، اینه که توی اینترنت رفتم و نوشتم خدایا چی بنویسم که دل دوستام آروم شه؟ و گوگل کردم .
خوب یه مطلب اومد، که بمن ایده داد و این مطلب رو نوشتم، پس عزیزای نازنینم این مطلب رو بخونین، ان شاءالله دلتون بیاری خدا گرم میشه
و همۀ یخهای تنهائیتون آب میشه … تقدیم با عشق …
.
خدایااااااااااااااااااااااا کمکم کنننننننننننننننننننننننن
یه کاری بکن آروم شم، خدا جونم اومدم انقدر بنویسم تا اروم بشم
پس خودت کمکم کن زودتر آ روم بشم، خدا جونم چکار کنم تا آروم شم، چی بگم تا اروم بشم؟!
خدا جونم تو یه چیزی بهم بگو آخه … اره بگو …
خواهش میکنم بگووووووووووووووووو
.
.
– بنده من چت شده باز، چی شده چرا بیتابی میکنی؟
مگه من نگفتم همه جا باهاتمو تنهات نمیزارم
پس باز چته، کی گفته تنهایی، اخه وقتی تو خدایی به این نزدیکی و مهربونی داری چرا فکر میکنی تنهایی؟!
اخه من چی بهت بگم که اروم بشی، تو که خودت با همه وجودت درکم میکنی …
وقتی بهت میگم من از رگ گردن بهت نزدیکترم، چرا فکر میکنی تو مشکلات باهات نیستم
اخه چرا وجودتو پر از خشم میکنی، چرا خودتو میدی دست شیطون؟
چرا تو اوج عصبانیت یه ذره سعی نمیکنی خودتو کنترل کنی؟
من تحمل همه چیزو تو وجودت گذاشتم، اصلا من کنارتم،
باور نداری و خودت با تسلیم شدن به وسوسه هات از من دور میشی، و بعد از من گله می کنی که ازت دورم…
به چه زبونی اینو بهت بفهمونم که کنارتم، مواظتم، دوستت دارم، بابا همیشه هواتو دارم …
.
اخه عزیز من کدوم مادری تو سختیها بچشو تنها میزاره؟
منی که گفتم هزار بار مهربونتر از مادر به فرزندشم چه جوری فکر میکنی تنهات میزارم
اخه چرا انقدر واسه یه سختیه کوچیک که برا امتحان خودته، واسه رفتن به کلاس بالاتر، بیخودی از کوره در میری؟
اخه مگه نمیبینی یه شاگرد واسه اینکه به کلاس بالاتر بره، باید امتحان بده ، امتحانی که شاید به نظرش خیلی سخته…
خوب منم میخوام تو به کلاس بالاتر بری دیگه، نمیخوام درجا بزنی عزیز من …
.
– هنوز اروم نشدی، پس چرا هنوز داری گریه میکنی؟
من این اشکاتو دوست دارم، اشکایی که از سر عشق به من باشه،
اما دوس دارم درمقابله با مشکلات تورو شاد و خندون ببینم، امیدوار به لطف و کرم من باشی
نه نا نا امید و افسرده، ذ هنتو بدست شیطون بدی …
.
– بهت گفته بودم شیطون دشمن توئه، مبادا حرفاش رو گوش کنی،
اون میخواد تورو هم مثل خودش از رحمت من دور کنه، و بجای آب همیشه یه سراب داره، گفته بودم که مبادا گول بخوری …
بنده من تو اگر چه خطاکاری، اما منم که بهت گفته بودم خیلی خیلی مهربونم، تا از کار بدت پشیمون بشه، زود میبخشمت.
.
– پس نگران چی هستی؟ اینقدر هم فکر مردن نباش به امید اینکه راحت شی، هر وقتم وقتش باشه و صلاح بدونم خودم میبرمت …
ببین ازت میخوام اروم باشی، دربرابر چیزایی که عصبانیت میکنه اروم باش، همون تحملت پیش من جایزه داره
ببین همینه امتحانایی که باید توش قبول بشی، پس امتحان فکر کردی چیه؟
فکر کردی یه مشت سواله که تو کاغذ مینویسم میدم دستت؟
.
– ببین هر وقت دیدی داری عصبانی میشی فقط سکوت کن، و توی دلت یه «لا اله الا الله» بگو …
اگه خیلی وضعت سخت شد، بگو:« انا لله و انا الیه راجعون » خدایا ما از پیش تو اومدیم و به نزد تو برمیگردیم ….
و بگو خدایا از شر شیاطین بتو پناه میبرم، و از شر اینهائی که بنزدم حضور بهم میرسونن، بتو پناه میبرم…
اینجوری فوراً بصیرت لازم رو پیدا می کنی، چون دوباره اراده کردی که خودت رو بمن وصل کنی، و بمن پناه بیاری، پس منم بهت آرامش میدم،
و کمک می کنم، که سختی هات آسون بشه …
.
– خلاصه باید اینقدر باشه که یاد بگیری از ارادت استفاده کنی، و مثل پر کاه نباشی که با یه نسیم به اینور و اونور بیافتی، بابا تو انسانی اشرف مخلوقات،
چرا خودت رو دست کم می گیری، چرا همش یادت میره ؟
یک کم صبر و شهامت داشته باش، اینا همش مراحل زندگی و بندگیه، دنیا که قرار نیس بهشت باشه، دنیا همینه،
دائم باید عقلت رو، ارادت رو، عشقت رو بکار بندازی و ازش استفاده کنی …
پس فکر کردی همینطور الکی به بهشت میری، و یک زندگی جاودانۀ زیبا و بی نهایت ارضاء کننده در انتظارته؟
نه عزیز من باید امتحان بشی، هر کسی لیاقت اون زندگی رو نداره، مگر بندگان خالص من، که ایمانشون رو برای من خالص کردن
و خود خواهیهاشون رو کنترول می کنن، فقط اونها لیاقت اون زندگی جاوان و خیر دنیا و آخرت رو دارن …
تو باید یاد بگیری که عنان نفست رو دستت بگیری، ببین باز داری گریه میکنی که …
.
– بهت قول میدم کمکت کنم، قول میدم تنهات نزارم، قول میدم اروم بشی … فقط تو منو هیچوقت فراموش نکن، اگه همیشه منو در کنار خودت ببینی و حس کنی
بهت قول میدم اروم بشی …
با با برا همین گفتم نماز بخونین، دعا کنین، تسویۀ نفس کنین، تا پاک باشین و بتونین با من تماس حقیقی بگیرین، مشکل تو و همه بنده هام اینه که منو فراموش میکنن
و یادشون میره من کنارشونم …
ولی تو اگه میخوای بیشتر دوستت داشته باشم و کمکت کنم ،منو فراموش نکن، هرچی باید بدونی توی آخرین کتاب آسمانی که براتون فرستادم گفتم …
.
– اما کو چشم بینا و گوش شنوا، فقط همه دائم از من گله دارن، و به چیزی که فکر نمی کنن رفتار خودشونه …
اما تو اینجوری نباش، تو که بمن رو آوردی ، بیا و اهل طاعت باش، تو بندگی خودت رو بکن، تا ببینی چطور هوات رو دارم و انوقت من رو زنده و حی و حاضر حس کنی .
اونوقت دیگه هیچوقت دلت نمی گیره و همیشه با هر شرایطی، انگار توی دلت یکی برات سرود میخونه، آره من به فرشته ها گفتم که دلت رو غرق شادی کنن …
.
– چیه حالا راضی شدی؟ باور کن دوستت دارم، و برام عزیزترینی، تو شاهکار خلقت من هستی …
ولی اگر خودت رو ول کنی و دنباله روی اکثر آدماب گمراه و شیطون بشی، اونوقت به پائین ترین درجه ها سقوط می کنی، حتی از حیونا هم پائین تر میشی …
دلت نمی خواد که اونطوری بشی … میخواد؟!
نه … پس کمی همت و صبر و مداومت داشته باش، و بحرفای من گوش کن، تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشی ….
خاطت جمع، تو عزیزمنی، تنهات نمیزارم، کنارتم … اروم شدی؟
*******
خدا جونم ازت ممنونم، باشه میخوام همونی باشم که تو میخوای، میخوام از ارادم استفاده کنم تا خشممو کنترل کنم
این راه خوبیه، ولی خدا جونم میدونی که خیلی سخته خدااااا
.
– میدونم سخته ،واسه همین این یه امتحانه دیگه، امتحان اگه راحت باشه که امتحان نیست .
*******
باشه خدا جونم سعیمو می کنم ….
.
– سعی سر جاش، باید قول بدی که حتما اینکارو بکنی!
قول بده ….
*******
باشه قول میدم …
خداجونم خیلی دوستت دارم .
خیلی عاشقتمممممممممممممممم
ازت ممنونم که باهام حرف زدی
تو خیلی خوبیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ……..
آخرین دیدگاهها